شمارهٔ ۵۱۹
از نکهت تو باده ره هوش می زند
گل را حدیث روی تو بر گوش می زند
در آه و ناله مصلحت خویش دیده ایم
از پختگی ست گر می ما جوش می زند
مغرور صبر خویش مشو در جفای دوست
انگشت، عشق بر لب خاموش می زند
چندان که همچو دف ز جهان ناله می کنم
سیلی همان مرا به بناگوش می زند
زاهد چو حرف توبه به من می زند سلیم
هر دم سبوی باده به من دوش می زند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از نکهت تو باده ره هوش می زند
گل را حدیث روی تو بر گوش می زند
هوش مصنوعی: عطر دلانگیز تو مستی و شادی را به سر میآورد و زیباییات در دل گلها مینشیند و داستان چهرهات را به گوش همه میرساند.
در آه و ناله مصلحت خویش دیده ایم
از پختگی ست گر می ما جوش می زند
هوش مصنوعی: ما در عمر خود در حالی که از درد و رنج مینالیم، متوجه شدهایم که گاهی در اوج مشکلات، خردمندی و پختگی بیشتری به دست میآوریم. اگر تن به نوشیدن میدهیم، احساسات و شور و شوق در ما زنده میشود.
مغرور صبر خویش مشو در جفای دوست
انگشت، عشق بر لب خاموش می زند
هوش مصنوعی: به خودت مغرور نشو و فکر نکن که صبر تو همیشه کافی است. در برابر بیوفایی دوست، عشق خود را با سکوت نشان میدهی و از درد درونیات چیزی نمیگویی.
چندان که همچو دف ز جهان ناله می کنم
سیلی همان مرا به بناگوش می زند
هوش مصنوعی: هر چه که بیشتر از شدت غم و اندوه ناله میکنم، همانطور که صدای دف در گوش است، مشکلات و سختیها نیز به من فشار میآورند و مانند سیلی به من ضربه میزنند.
زاهد چو حرف توبه به من می زند سلیم
هر دم سبوی باده به من دوش می زند
هوش مصنوعی: راهب وقتی درباره توبه با من سخن میگوید، من هر لحظه ساغر شراب را در دستانم حس میکنم.

سلیم تهرانی