گنجور

شمارهٔ ۵۱۸

ساقی دلگشای ما آمد
رفت و بر مدعای ما آمد
جلوه گر گشت ختر رز باز
کهنه ی باصفای ما آمد
شیشه ی باده دید ابر بهار
تا چمن در قفای ما آمد
بیخودی آورد نسیم چمن
فصل گل هم برای ما آمد
شیشه ای هرکجا شکست، به گوش
می کشان را صدای ما آمد
گر نسیمی به مجلس مستان
رفت، آواز پای ما آمد
دل ما در بغل شکست سلیم
سنگ عشقی سزای ما آمد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی دلگشای ما آمد
رفت و بر مدعای ما آمد
هوش مصنوعی: ساقی خوش‌دل ما آمد و با خود خواسته‌های ما را به همراه آورد.
جلوه گر گشت ختر رز باز
کهنه ی باصفای ما آمد
هوش مصنوعی: دختر زیبای ما که مانند گل سرخ است، با جلوه خود دوباره خود را نشان داد.
شیشه ی باده دید ابر بهار
تا چمن در قفای ما آمد
هوش مصنوعی: ابر بهار شیشه‌ی شراب را دید و به دنبال ما به سمت چمن آمد.
بیخودی آورد نسیم چمن
فصل گل هم برای ما آمد
هوش مصنوعی: نسیم بهاری به همراه خودش زیبایی و خوشبوئی گل‌ها را به ما هدیه آورده است.
شیشه ای هرکجا شکست، به گوش
می کشان را صدای ما آمد
هوش مصنوعی: هر بار که شیشه ای در جایی شکست، صدای ما به گوش می‌رسد.
گر نسیمی به مجلس مستان
رفت، آواز پای ما آمد
هوش مصنوعی: اگر نسیمی به جمع جوانان خوش‌گذران بوزد، صدای گام‌های ما شنیده می‌شود.
دل ما در بغل شکست سلیم
سنگ عشقی سزای ما آمد
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر عشق بی‌رحم شکسته شده است و این درد و رنجی که می‌کشیم، سزاوار ماست.