شمارهٔ ۵۱۵
بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریختند
آتش را از شراب نساب روغن ریختند
کی بود در سوختن سبقت به من خاشاک را؟
رنگ آتشخانه از خاکستر من ریختند
تا گذشتی از چمن دامن کشان چون آفتاب
لاله و گل، رنگ و بوی خود ز دامن ریختند
در بهشت آتش نباشد، بهر بزمش عاشقان
موم دل بگداختند و شمع روشن ریختند
از تماشای رخش برخاست دود از دل سلیم
آتشی در خانه ام از راه روزن ریختند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریختند
آتش را از شراب نساب روغن ریختند
هوش مصنوعی: دوباره از ابر، نوشیدنیای به مزرعه باریدند و آتش را با شراب و روغن خاموش کردند.
کی بود در سوختن سبقت به من خاشاک را؟
رنگ آتشخانه از خاکستر من ریختند
هوش مصنوعی: کی بود که در سوختن، از من عقبتر بود؟ رنگ آتشنشینیها را از خاکستر من برداشتند.
تا گذشتی از چمن دامن کشان چون آفتاب
لاله و گل، رنگ و بوی خود ز دامن ریختند
هوش مصنوعی: زمانی که تو از میان چمنها عبور کردی و دامن خود را کشیدی، مانند آفتاب که رنگ و عطر لاله و گل را به همراه دارد، رنگ و بوی خود را نیز بر دامن تو ریختند.
در بهشت آتش نباشد، بهر بزمش عاشقان
موم دل بگداختند و شمع روشن ریختند
هوش مصنوعی: در بهشت آتش وجود ندارد، چون برای جشن و مهمانی عاشقان، دلهای نرم و لطیف را ذوب کرده و شمعهای روشن میسازند.
از تماشای رخش برخاست دود از دل سلیم
آتشی در خانه ام از راه روزن ریختند
هوش مصنوعی: نگاه کردن به زیبایی او، آتش عشق را در دل من برافروخت و شعلههای آن به خانهام از روزن سرک کشیدند.

سلیم تهرانی