گنجور

شمارهٔ ۵۱۲

کجاست عشق که آتش فروز آه شود
مرا به چشمه ی تحقیق، خضر راه شود
هلاک مشرب آنم که پاره ی نمدی
اگر ز خرقه زیاد آیدش، کلاه شود
دهد به خلوت دل وعده ی وصال مرا
هزار حیف، کسی نیست تا گواه شود!
به رنگ اخگر کشمیر، روی خود را چند
کنیم زآتش می سرخ و او سیاه شود
ز خاک بر سر خود ریختن چو چاه کنان
اسیر عشق به هرجا نشست، چاه شود
ز بس رجوع خلایق، سلیم نزدیک است
که راه خانه ی درویش، شاهراه شود

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کجاست عشق که آتش فروز آه شود
مرا به چشمه ی تحقیق، خضر راه شود
هوش مصنوعی: عشق کجاست که آتش وجودم را دردمند کرده و به سرچشمه‌ی حقیقت، راهنمایی شود که مانند خضر، راه را برایم پیدا کند؟
هلاک مشرب آنم که پاره ی نمدی
اگر ز خرقه زیاد آیدش، کلاه شود
هوش مصنوعی: من به گونه‌ای هستم که اگر حتی قطعه‌ای کوچک از نمد بر روی لباسم بیفتد، به شدت ناراحت می‌شوم.
دهد به خلوت دل وعده ی وصال مرا
هزار حیف، کسی نیست تا گواه شود!
هوش مصنوعی: دل در تنهایی‌اش وعده وصالی را می‌گیرد، ولی افسوس که کسی نیست تا شاهد این عشق و انتظار باشد!
به رنگ اخگر کشمیر، روی خود را چند
کنیم زآتش می سرخ و او سیاه شود
هوش مصنوعی: اجازه بده با رنگی شبیه به رنگ آتش دلم را تزئین کنم؛ چرا که در این بین، ممکن است چهره‌ام از شدت حرارت به سرخی برسد و او در مقابل، سیاه و تاریک شود.
ز خاک بر سر خود ریختن چو چاه کنان
اسیر عشق به هرجا نشست، چاه شود
هوش مصنوعی: کسانی که به خاطر عشق به هر جا می‌روند، مانند چاه‌کنی هستند که خاک را بر سر خود می‌ریزد و هر جایی که بایستند، به نوعی چاه می‌شود.
ز بس رجوع خلایق، سلیم نزدیک است
که راه خانه ی درویش، شاهراه شود
هوش مصنوعی: به دلیل مراجعه مکرر مردم، سلیم به این نتیجه نزدیک شده که مسیر خانه‌ی درویش به شاهراه تبدیل خواهد شد.