گنجور

شمارهٔ ۵۱۰

مشکل که یاد ما به قدح نوشی آورد
دوری ست نشأه ای که فراموشی آورد
رازی ست راز عشق که با هم دو گوش را
همچون کمان حلقه به سرگوشی آورد
از ناله در خمار به تنگ آمدم، کجاست
یک سرمه دان شراب که خاموشی آورد
تا هوش هست در سر من، گریه می کنم
کو یک دو جام باده که بیهوشی آورد
یک حرف نشنوی زمن و غیر سوی خویش
گوش ترا گرفته به سرگوشی آورد
بر یاد ما پیاله بنوشید همدمان
اما نه آن قدر که فراموشی آورد
تجرید را ز دست برآید مگر سلیم
کآیینه را برون ز نمدپوشی آورد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مشکل که یاد ما به قدح نوشی آورد
دوری ست نشأه ای که فراموشی آورد
هوش مصنوعی: یاد ما وقتی با شراب به یاد می‌آید، نشان‌دهنده‌ی دوری است که ناشی از فراموشی است.
رازی ست راز عشق که با هم دو گوش را
همچون کمان حلقه به سرگوشی آورد
هوش مصنوعی: در عشق، رازی وجود دارد که باعث می‌شود دو گوش به هم نزدیک شوند و مانند یک کمان در کنار هم قرار بگیرند.
از ناله در خمار به تنگ آمدم، کجاست
یک سرمه دان شراب که خاموشی آورد
هوش مصنوعی: از شدت اندوه و ناله به تنگ آمده‌ام و به دنبال یک ظرف شراب می‌گردم تا شاید با نوشیدنش آرامش پیدا کنم.
تا هوش هست در سر من، گریه می کنم
کو یک دو جام باده که بیهوشی آورد
هوش مصنوعی: تا زمانی که عقل و هوش در سرم هست، اشک می‌ریزم و به دنبال چند جرعه شراب می‌گردم تا حالتی از بی‌خبری و فراموشی را تجربه کنم.
یک حرف نشنوی زمن و غیر سوی خویش
گوش ترا گرفته به سرگوشی آورد
هوش مصنوعی: اگر حرفی از من نشنوی و به دیگری گوش دهی، در واقع خودت را به بی‌خبری سپرده‌ای و به جای درست راه نمی‌روی.
بر یاد ما پیاله بنوشید همدمان
اما نه آن قدر که فراموشی آورد
هوش مصنوعی: دوستان، برای ما یادگاری بنوشید، اما نه به قدری که باعث فراموشی شود.
تجرید را ز دست برآید مگر سلیم
کآیینه را برون ز نمدپوشی آورد
هوش مصنوعی: تجرید از صفت‌های نفس و دنیا ممکن نیست مگر برای کسانی که مثل سلیم، می‌توانند حقیقت را از پوشش‌های ظاهری بیرون آورند.