گنجور

شمارهٔ ۵۰۱

روز بی‌معشوق و شب بی‌جام گلگون می‌رود
می‌رود عمر سبک‌خیز و ببین چون می‌رود
از ملاقات سرشکم عمرها رفت و هنوز
چون گلوی صید بسمل ز آستین خون می‌رود
در بیابان جنون از بس که گرم جستجوست
خار می‌سوزد اگر در پای مجنون می‌رود
برنمی‌تابد تن روشندلان بار لباس
از نمد آیینه‌ام چون آب بیرون می‌رود
قطعه‌ای از خاک یونان است پای خُم سلیم
طفل اگر آید به درس اینجا، فلاطون می‌رود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روز بی‌معشوق و شب بی‌جام گلگون می‌رود
می‌رود عمر سبک‌خیز و ببین چون می‌رود
هوش مصنوعی: روزها بدون معشوق و شب‌ها بدون نوشیدنی خوش‌رنگ در حال گذرند. عمر کوتاه و سبک‌بار ما نیز هر لحظه در حال حرکت است؛ به دقت نگاه کن که چگونه می‌گذرد.
از ملاقات سرشکم عمرها رفت و هنوز
چون گلوی صید بسمل ز آستین خون می‌رود
هوش مصنوعی: از ملاقات و دوستی با محبوبم، عمرم به راحتی گذشت و همچنان مثل گلوی یک شکار که زخم خورده، خونریزی می‌کنم.
در بیابان جنون از بس که گرم جستجوست
خار می‌سوزد اگر در پای مجنون می‌رود
هوش مصنوعی: در دل بیابان جنون، به خاطر شدت جستجو و تلاش، خارها هم اگر به پای مجنون پا بگذارند، به خاطر حرارت و شدت احساس او می‌سوزند.
برنمی‌تابد تن روشندلان بار لباس
از نمد آیینه‌ام چون آب بیرون می‌رود
هوش مصنوعی: تن روشن‌دلان نمی‌تواند بار سنگین را تحمل کند، مانند اینکه آب از آیینه‌ی نمدی خارج می‌شود.
قطعه‌ای از خاک یونان است پای خُم سلیم
طفل اگر آید به درس اینجا، فلاطون می‌رود
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که جایی در یونان که به عنوان نقطه‌ای فرهنگی و علمی شناخته می‌شود، به وضوح در حال حاضر تحت تأثیر جوانی با روحی پاک و معصوم قرار دارد. اگر این جوان به درس و آموزش بپردازد، تمام عظمت و دانش فلسفی پیشین، مانند فلسفه فلاطون، در سایه او قرار می‌گیرد و امکان دارد که فلسفه و تفکر عمیق او را به چالش بکشاند.