گنجور

شمارهٔ ۴۹۴

جلوه را زیور نباید چون به آیین می‌رود
عار دارد از حنا، پایی که رنگین می‌رود
بیستون از درد تنهایی اگر نالد رواست
کوهکن خود رفت و اکنون نقش شیرین می‌رود
گر طبیب از جوش اشکم رفت از سر، دور نیست
گریه‌ام هرگاه آید، نقش بالین می‌رود
کوچه‌های تنگ دارد حسن او با این شکوه
حیرتی دارم که چون در خانهٔ زین می‌رود
پا سبک نه در بیابان طلب همچون نسیم
سنگ راهش همره است آن را که سنگین می‌رود
بلبلی دارم که از گلشن به بوی گل سلیم
تا سر بازار از دنبال گلچین می‌رود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جلوه را زیور نباید چون به آیین می‌رود
عار دارد از حنا، پایی که رنگین می‌رود
هوش مصنوعی: زیبایی نباید خود را با زینت‌ها فریب دهد، چون وقتی به مراسم می‌رود، پاهایی که رنگارنگ هستند، از حنا خجالت می‌کشند.
بیستون از درد تنهایی اگر نالد رواست
کوهکن خود رفت و اکنون نقش شیرین می‌رود
هوش مصنوعی: کوه بیستون از تنهایی و درد خود ناله می‌کند، چرا که سنگ‌تراش آن رفته و حالا تصویری زیبا و شیرین از آن برجا مانده است.
گر طبیب از جوش اشکم رفت از سر، دور نیست
گریه‌ام هرگاه آید، نقش بالین می‌رود
هوش مصنوعی: اگر پزشک به دلیل اشک‌هایم ناامید شود، بعيد نیست که هر بار که خواهم گریه کنم، تصویرتش بر روی بالینم نقش ببندد.
کوچه‌های تنگ دارد حسن او با این شکوه
حیرتی دارم که چون در خانهٔ زین می‌رود
هوش مصنوعی: حسن او کوچه‌های باریکی دارد و با این شکوه، من حیرانم که وقتی زین به خانه می‌رود، چه حس و حالی پیدا می‌کنم.
پا سبک نه در بیابان طلب همچون نسیم
سنگ راهش همره است آن را که سنگین می‌رود
هوش مصنوعی: در بیابان طلب و جستجو، باید سبک‌پا و آزاد باشید، مانند نسیمی که به راحتی حرکت می‌کند. برای کسی که سنگین و کند می‌رود، حرکت دشوار خواهد بود، چرا که بار اضافه‌اش مانع از پیشرفت سریعش می‌شود.
بلبلی دارم که از گلشن به بوی گل سلیم
تا سر بازار از دنبال گلچین می‌رود
هوش مصنوعی: دارم یک بلبل که از باغ و گلستان به خاطر بوی خوش گل، تا سر بازار دنبال گلچین می‌رود.