گنجور

شمارهٔ ۴۸۹

همچو شمعم آتش از مژگان به دامن می‌چکد
اشک در ویرانه‌ام از چشمم روزن می‌چکد
خویش را کشتم ز شوق دلخراشی عاقبت
خون من از ناخنم چون تیغ دشمن می‌چکد
آنکه زخمم دوخت، آگه نیستم از حال او
این قدر دانم که خون از چشم سوزن می‌چکد
آب بر آتش زدن، کار بتان هند نیست
کز سر هر مویشان، چون شمع، روغن می‌چکد
در وداع خویش، چشم غیر را آن گل سلیم
می‌کند پاک و سرشک از دیدهٔ من می‌چکد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همچو شمعم آتش از مژگان به دامن می‌چکد
اشک در ویرانه‌ام از چشمم روزن می‌چکد
هوش مصنوعی: من مانند شمعی هستم که اشک‌هایم مانند آتش از چشمانم می‌ریزد و درخرابه‌ای که زندگی‌ام شده، اشک‌هایم محو و بی‌خود به سمت پایین می‌ریزد.
خویش را کشتم ز شوق دلخراشی عاقبت
خون من از ناخنم چون تیغ دشمن می‌چکد
هوش مصنوعی: از شادی شدیدی که احساس کردم، خودم را نابود کردم. در نهایت، خونم مانند تیغی که از دست دشمن می‌چکد، از زیر ناخن‌هایم بیرون می‌ریزد.
آنکه زخمم دوخت، آگه نیستم از حال او
این قدر دانم که خون از چشم سوزن می‌چکد
هوش مصنوعی: کسی که زخم مرا بخیه زد، از وضعیت خودش بی‌خبر است. تنها چیزی که می‌دانم این است که خون از نوک سوزن می‌چکد.
آب بر آتش زدن، کار بتان هند نیست
کز سر هر مویشان، چون شمع، روغن می‌چکد
هوش مصنوعی: آتش را با آب خاموش کردن، کار افرادی نیست که به زیبایی و جذابیت خود می‌بالند، زیرا از هر رشته مویی که دارند، مانند شمع، مواد بیشتری به بیرون می‌ریزد.
در وداع خویش، چشم غیر را آن گل سلیم
می‌کند پاک و سرشک از دیدهٔ من می‌چکد
هوش مصنوعی: در هنگام وداع، زیبایی غیر را به قدری تحت تأثیر قرار می‌دهد که دل پاک و خالص می‌شود، در حالی که من از اشک‌های خود بی‌خبرم و اشک‌هایم به آرامی از چشمانم سرازیر می‌شود.