گنجور

شمارهٔ ۴۸۴

برگ عیشی قسمت ما نیست در بستان هند
هم‌زبان ما نشد جز طوطی از سبزان هند
بلبل گلزار ایرانم، بدآموز گلم
برنمی‌تابد دماغم سنبل و ریحان هند
چون قفس تنگ است بر ما عندلیبان این چمن
ما گواه از موی سر داریم در زندان هند
از شراب و از کباب بزم عیش ما مپرس
بی‌مژه چون آب ایران، بی‌نمک چون نان هند
دل به جمعیت منه در طرهٔ خوبان سلیم
زان که چندان اعتباری نیست با سامان هند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برگ عیشی قسمت ما نیست در بستان هند
هم‌زبان ما نشد جز طوطی از سبزان هند
هوش مصنوعی: در باغستان هند، خوشی و لذتی برای ما نیست و تنها کسی که به زبان ما صحبت می‌کند، طوطی سبز رنگ است.
بلبل گلزار ایرانم، بدآموز گلم
برنمی‌تابد دماغم سنبل و ریحان هند
هوش مصنوعی: من بلبل گلستان ایران هستم و نمی‌توانم با بدآموزی کنار بیایم، چرا که عطر و زیبایی سنبل و ریحان هندی را دوست دارم.
چون قفس تنگ است بر ما عندلیبان این چمن
ما گواه از موی سر داریم در زندان هند
هوش مصنوعی: چون قفس ما تنگ و محدود شده، پرندگان خوشخوان این باغ گواهی می‌دهند که ما در زندان هندوستان فقط از موی سر خود داریم.
از شراب و از کباب بزم عیش ما مپرس
بی‌مژه چون آب ایران، بی‌نمک چون نان هند
هوش مصنوعی: از نوشیدنی و غذاهای خوشمزه‌مان سؤال نکن. ما همچون آب ایران بی‌مزه و بی‌نمک مانند نان در هند هستیم.
دل به جمعیت منه در طرهٔ خوبان سلیم
زان که چندان اعتباری نیست با سامان هند
هوش مصنوعی: دل را به جمعیت و زیبایی موی محبوبان نسپار، زیرا ارزش و اعتبار آن به اندازه‌ای نیست که به زیبایی و صورت آنان وابسته باشد.