گنجور

شمارهٔ ۴۸۱

حریر شعله ی ما را در آب می بافند
کتان ما به شب ماهتاب می بافند
نصیحت دل ما می کنند مردم، بین
که دام از پی مرغ کباب می بافند
برای شعله ی عریان آه ما افلاک
لباس برق ز تار شهاب می بافند
به عشق، خواب هوس می کنی؟ برو غافل
به کارخانه ی مخمل که خواب می بافند!
ستارگان، کفن خلق را سلیم ببین
چو عنکبوت چه با اضطراب می بافند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حریر شعله ی ما را در آب می بافند
کتان ما به شب ماهتاب می بافند
هوش مصنوعی: شعله‌های عشق ما در آب به نرمی و زیبایی بافته می‌شوند، در حالی که کتان و پارچه‌های ساده‌ی ما زیر نور ماه در شب بافته می‌شوند.
نصیحت دل ما می کنند مردم، بین
که دام از پی مرغ کباب می بافند
هوش مصنوعی: مردم به ما نصیحت می‌کنند، در حالی که خودشان در حال تدارک دام برای شکار هستند و به فکر لذت‌های زودگذرند.
برای شعله ی عریان آه ما افلاک
لباس برق ز تار شهاب می بافند
هوش مصنوعی: برای آنکه صدای آه ما به آسمان‌ها برسد، ستاره‌ها با درخشش خود مانند الیافی درخشان، لباس سفیدی می‌بافند.
به عشق، خواب هوس می کنی؟ برو غافل
به کارخانه ی مخمل که خواب می بافند!
هوش مصنوعی: آیا به عشق، خیال و آرزو می‌کنی؟ برو و بی‌خبر از آنجا به جایی برو که در آن مخمل تولید می‌کنند و خواب‌های زیبا می‌سازند!
ستارگان، کفن خلق را سلیم ببین
چو عنکبوت چه با اضطراب می بافند
هوش مصنوعی: ستارگان، مانند دستانی نازک، به آرامی و با دقت در حال خلق و بافتن زندگی هستند، همان‌طور که عنکبوت با دقت و بی‌قراری، تارهایش را می‌چنید.