گنجور

شمارهٔ ۴۶۵

دلم آسوده شد تا در خم زلفش مکان دارد
چو آن مرغی که بر شاخ بلندی آشیان دارد
ز هجر و وصل می سوزد دلم یارب چه بخت است این
که یاقوت مرا، هم آب و هم آتش زیان دارد
شب وصلم ز رشک غیر همچون روز هجران است
بهار گلشن ما چون حنا رنگ خزان دارد
به کوی عشق او چون می توانم گم کنم خود را؟
که همچون لاله هر عضو من از داغی نشان دارد
ملاحت هرکه می خواهد، به هندش رهنمایی کن
که حسن شورش انگیزش نمک در سرمه دان دارد
درین گلشن مرا رحمی به حال لاله می آید
که داغ بی بقایی چون زر هندوستان دارد
طلبکار دیانت چون کلیدیم اندرین بازار
متاعی را که می جوییم ما، قفل دکان دارد
شکست پیکرم از اشک خونین می شود ظاهر
کزو هر قطره‌ای چون دانهٔ نار استخوان دارد
ز گفتارم سلیم آزرده‌ای جز خود نمی‌بینم
اگر خاری درین باغ است، دست باغبان دارد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم آسوده شد تا در خم زلفش مکان دارد
چو آن مرغی که بر شاخ بلندی آشیان دارد
هوش مصنوعی: دل من آرام شده است چون پرنده‌ای که در شاخه‌ی بلندی خانه دارد و در آنجا احساس راحتی می‌کند.
ز هجر و وصل می سوزد دلم یارب چه بخت است این
که یاقوت مرا، هم آب و هم آتش زیان دارد
هوش مصنوعی: دل من از دوری و نزدیکی می‌سوزد، خدایا چه بختی دارم که یاقوت من، هم از آب آسیب می‌بیند و هم از آتش.
شب وصلم ز رشک غیر همچون روز هجران است
بهار گلشن ما چون حنا رنگ خزان دارد
هوش مصنوعی: شب وصال ما به اندازه‌ای حسرت‌آور و پر از ناخوشی است که نمی‌توان آن را با روز جدایی مقایسه کرد. در این حال، بهار باغ ما رنگ و بویی شبیه به پاییز دارد و حال و هوای گل‌ها به خاطر این غم تغییر کرده است.
به کوی عشق او چون می توانم گم کنم خود را؟
که همچون لاله هر عضو من از داغی نشان دارد
هوش مصنوعی: در مسیر عشق او، چگونه می‌توانم خود را گم کنم؟ زیرا تمام وجود من نشانی از درد و جراحت دارد، همانند لاله‌ای که از حرارت آسیب دیده است.
ملاحت هرکه می خواهد، به هندش رهنمایی کن
که حسن شورش انگیزش نمک در سرمه دان دارد
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال زیبایی و دلربایی است، باید به هند برود و از آنجا الهام بگیرد، زیرا زیبایی و جذابیت در آنجا مانند نمک در سرمه‌دان است که جلوه و تأثیر خاصی دارد.
درین گلشن مرا رحمی به حال لاله می آید
که داغ بی بقایی چون زر هندوستان دارد
هوش مصنوعی: در این باغ، حال لالهٔ بی‌نوا مرا تحت تأثیر قرار می‌دهد، به‌طوری‌که درد و اندوهی که دارد، به اندازه داغی است که طلاي نادر هندوستان به دل می‌نارد.
طلبکار دیانت چون کلیدیم اندرین بازار
متاعی را که می جوییم ما، قفل دکان دارد
هوش مصنوعی: در این بازار که به دنبال چیزی هستیم، دیانت و طلبکاری مانند کلیدی هستند که برای دسترسی به آن متاع نیاز داریم، اما متأسفانه مغازه قفل شده است و نمی‌توانیم به آن دسترسی پیدا کنیم.
شکست پیکرم از اشک خونین می شود ظاهر
کزو هر قطره‌ای چون دانهٔ نار استخوان دارد
هوش مصنوعی: بدن من به خاطر اشک‌های خونینم آسیب می‌بیند و هر قطره‌ای که از آن می‌ریزد، مانند دانه‌های انار خاصیت پُر از درد و تلخی دارد.
ز گفتارم سلیم آزرده‌ای جز خود نمی‌بینم
اگر خاری درین باغ است، دست باغبان دارد
هوش مصنوعی: از حرف‌هایم تو را ناراحت کرده‌ام، اما جز خودم هیچ‌کس را سرزنش نمی‌کنم. اگر در این باغ مشکلی وجود دارد، همگی به دلیل عمل باغبان است.