شمارهٔ ۴۶۰
عشق آشوب دل و جوش درون میآرد
گل این باغ نبویی که جنون میآرد
دارد آبی چمن عشق که یک قطره از او
مرغ تا خورد ز پا رشته برون میآرد
هر سر موی از آن زلف پریشان راهیست
که سر از کوچهٔ زنجیر برون میآرد
حسن مغرور به این ناز و نزاکت یارب
تاب همصحبتی آینه چون میآرد؟
سوختم از غم دل همنفسان، میبینید
که چهها بر سرم این قطرهٔ خون میآرد
جوش زد داغ دل و شور جنونم افزود
شعله را فصل گل پنبه جنون میآرد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ، سلیم
این بلاها به سرم بخت زبون میآرد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق آشوب دل و جوش درون میآرد
گل این باغ نبویی که جنون میآرد
هوش مصنوعی: عشق، دل را به هم میریزد و احساسات درونی را به جوش میآورد. مانند گلی در این باغ که بویی دارد که جنون و دیوانگی به همراه میآورد.
دارد آبی چمن عشق که یک قطره از او
مرغ تا خورد ز پا رشته برون میآرد
هوش مصنوعی: چمن عشق به قدری زیبا و پرآب است که اگر یک قطره از آن را پرندهای بنوشد، از شدت شوری عشق و شادابی آن، پرنده از پا درمیآید و رشتههای پایش را بیرون میآورد.
هر سر موی از آن زلف پریشان راهیست
که سر از کوچهٔ زنجیر برون میآرد
هوش مصنوعی: هر رشته موی از آن زلف درهمریخته، نشانی است که فردی از راهی خاص، به بیرون از محدودیتها و مشکلاتی که او را در بند کرده، میرسد.
حسن مغرور به این ناز و نزاکت یارب
تاب همصحبتی آینه چون میآرد؟
هوش مصنوعی: یعنی زیبایی که به ناز و لطافت خودش مفتخر است، آیا میتواند تحمل همصحبتی با آینه را که حقیقت چهرهاش را نشان میدهد، داشته باشد؟
سوختم از غم دل همنفسان، میبینید
که چهها بر سرم این قطرهٔ خون میآرد
هوش مصنوعی: از غم دل دوستانم به شدت رنج میبرم و میخواهم بگویم که این درد و اندوه به اندازهای عمیق است که حتی یک قطره خونم را نیز به تصویر میکشد.
جوش زد داغ دل و شور جنونم افزود
شعله را فصل گل پنبه جنون میآرد
هوش مصنوعی: دلتنگی و عشق درونم شعلهور شده و غم و شور جنونم بیشتر شده است. فصل بهار با زیباییهایش مثل گل و نرمی پنبه، حالتی جنونآسا به این احساسات میبخشد.
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ، سلیم
این بلاها به سرم بخت زبون میآرد
هوش مصنوعی: من آدمی نیستم که از سرنوشت بد و مشکلات زندگی ناراحت شوم؛ این بلاها به سرم میرسد و باعث میشود تا شانس بد من بیشتر نمایان شود.

سلیم تهرانی