شمارهٔ ۴۵۵
تنها من ضعیف ندارم بدن کبود
عشقم چنان فشرده که شد پیرهن کبود
گر بعد مرگ بنگری، از سنگ حادثات
چون لاجورد سوده بود خاک من کبود
جز من کسی کجاست که گیرد عزای من
همدم! به روز مرگ مرا کن کفن کبود
مجنون خسته، سنگ برای تو می خورد
لیلی! ترا برای چه گردیده تن کبود؟
هرگز مرا به چشم نیاید فلک سلیم
در حیرتم که از چه بود چشم من کبود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تنها من ضعیف ندارم بدن کبود
عشقم چنان فشرده که شد پیرهن کبود
هوش مصنوعی: تنها من هستم که احساس ناتوانی میکنم، بدنم از شدت عشق به رنگ کبود درآمده و آنچنان فشرده شده که پیراهنم هم کبود شده است.
گر بعد مرگ بنگری، از سنگ حادثات
چون لاجورد سوده بود خاک من کبود
هوش مصنوعی: اگر پس از مرگ نگاه کنی، میبینی که خاک من از سنگهای پرحادثه همچون لاجورد تیره شده است.
جز من کسی کجاست که گیرد عزای من
همدم! به روز مرگ مرا کن کفن کبود
هوش مصنوعی: هیچ کس جز من نیست که برای سوگواری من همدردی کند! روز مرگ من، مرا با کفن آبی بپوشانید.
مجنون خسته، سنگ برای تو می خورد
لیلی! ترا برای چه گردیده تن کبود؟
هوش مصنوعی: مجنون، در عشق لیلی، حتی به خودش آسیب میزند و از شدت علاقهاش به او، سنگ میخورد. حالا لیلی، تو به چه دلیل جسمت زخم و کبود شده است؟
هرگز مرا به چشم نیاید فلک سلیم
در حیرتم که از چه بود چشم من کبود
هوش مصنوعی: هرگز نتوانم به آسمان پاک و بینقص نگاه کنم. در حیرتم که چرا چشم من این چنین کبود و خسته است.

سلیم تهرانی