شمارهٔ ۴۳۶
دیگر بهار شد که هوا گلفشان شود
دامن ز خون دیده پر از ارغوان شود
صد برگ شد ز فیض هوا هر گل زمین
سیر چمن نصیب همه دوستان شود!
چون سبزه، پاشکسته ی این باغ دلکشیم
چندان نشسته ایم که فصل خزان شود
در هر مقام، خضر ره ما به صورتی ست
گه می فروش گردد و گه باغبان شود
حاسد فسرده است ز پیری خود سلیم
شاید ز فیض این غزل ما جوان شود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دیگر بهار شد که هوا گلفشان شود
دامن ز خون دیده پر از ارغوان شود
هوش مصنوعی: بهار دوباره فرا رسیده و هوای خوشبو و گلافشان در حال آمدن است، همچنین دامن از اشکهای چشمانم رنگین و پر از گلهای ارغوانی خواهد شد.
صد برگ شد ز فیض هوا هر گل زمین
سیر چمن نصیب همه دوستان شود!
هوش مصنوعی: هر گلی که از لطف و نعمت هوا بالغ میشود، به صد برگ میرسد و این زیباییهای زمین به همه دوستان میرسد.
چون سبزه، پاشکسته ی این باغ دلکشیم
چندان نشسته ایم که فصل خزان شود
هوش مصنوعی: ما مانند سبزههای نازک و شکننده در این باغ زیبا هستیم. آنقدر در اینجا نشستهایم که زمان به پاییز رسیده است.
در هر مقام، خضر ره ما به صورتی ست
گه می فروش گردد و گه باغبان شود
هوش مصنوعی: در هر موقعیتی که باشیم، راهنمای ما مانند خضر، گاهی به شکل یک فروشنده شراب در میآید و گاهی هم به عنوان باغبان ظاهر میشود.
حاسد فسرده است ز پیری خود سلیم
شاید ز فیض این غزل ما جوان شود
هوش مصنوعی: حسود به خاطر سالخوردگیاش ناراحت و ناامید است، اما ممکن است سلیم به واسطهی نعمت این غزل جوانتر و سرزندهتر شود.

سلیم تهرانی