شمارهٔ ۴۳۴
به کوی عشق، دل دادخواه میخواهند
چو آفتاب، سر بیکلاه میخواهند
به چشمه خضر سراغم دهد، نمیداند
که تشنگان ذقن، آب چاه میخواهند
ز ناز و غمزه در آن چشم هرچه خواهی هست
ولی چه سود، اسیران نگاه میخواهند
به حال خضر ازین رهروانم آید رحم
که آب میدهد و نان راه میخواهند
دلی چو زاغ طلب کن به عزم گلشن هند
که رونما ز تو مرغ سیاه میخواهند
سلیم داغ نهان فاش کن به دعوی عشق
که منکران محبت گواه میخواهند
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به کوی عشق، دل دادخواه میخواهند
چو آفتاب، سر بیکلاه میخواهند
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، افرادی را که دلداشته و جویای عشق هستند، میطلبند و مانند آفتاب، بدون هیچگونه زینتی و نقصی، مورد توجه قرار میگیرند.
به چشمه خضر سراغم دهد، نمیداند
که تشنگان ذقن، آب چاه میخواهند
هوش مصنوعی: اگر کسی من را به جایی دعوت کند که در آن آب خضر وجود دارد، به زعم خودش این یک نعمت و خوشبختی است، اما او نمیداند که تشنهها فقط دنبال آب کمعمق و معمولی هستند که برای رفع نیازشان کافی باشد.
ز ناز و غمزه در آن چشم هرچه خواهی هست
ولی چه سود، اسیران نگاه میخواهند
هوش مصنوعی: در آن چشم زیبایی و جذابیت زیادی وجود دارد، اما چه فایده که کسانی که در چنگال عشق هستن، فقط به نگاه و توجه نیاز دارند.
به حال خضر ازین رهروانم آید رحم
که آب میدهد و نان راه میخواهند
هوش مصنوعی: من به حال خضر، آن خضر که در مسیر زندگی و راهنمایی ماست، دلم به حال کسانی میسوزد که فقط به دنبال نیازهای ابتدایی و مادی خود هستند، در حالی که من به آنها آب و نان میدهم اما آنها تنها خواهان راهی برای زندگی بهترند.
دلی چو زاغ طلب کن به عزم گلشن هند
که رونما ز تو مرغ سیاه میخواهند
هوش مصنوعی: دل خود را مانند زاغی کن که به دنبال گلشن هند است، چرا که همگان از تو خواهان پرنده سیاهی هستند که نهان و پنهان دارد.
سلیم داغ نهان فاش کن به دعوی عشق
که منکران محبت گواه میخواهند
هوش مصنوعی: عشق و محبت را به روشنی نشان بده و اعتراف کن که در دل درد و رنجی نهفته داری، زیرا کسانی که به این احساسات شک دارند، به شواهد و گواهی نیاز دارند تا حقیقت را درک کنند.

سلیم تهرانی