گنجور

شمارهٔ ۴۳۰

خراب لعل لبت کی شراب می‌گیرد
که چشم را نمک او چو خواب می‌گیرد
خروش سیل سرشک مرا علاجی نیست
ز سنگ سرمه کی آواز آب می‌گیرد؟
صبا چو وصف می و می‌فروش با گل کرد
به خنده گفت که آیا کتاب می‌گیرد؟
چو گل ز پرورشم باغبان زیان نکند
که آب می‌دهد، از من گلاب می‌گیرد
سلیم آنکه چو موسی به حرف گستاخ است
ز کوه مطلب خود را جواب می‌گیرد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خراب لعل لبت کی شراب می‌گیرد
که چشم را نمک او چو خواب می‌گیرد
هوش مصنوعی: در اینجا بیان می‌شود که لب‌های تو به قدری زیبا و جذاب هستند که حتی شراب هم از آن‌ها غافل می‌شود. با این حال، اشک چشمان من به خاطر زیبایی‌ات مثل خواب، من را به خود می‌کشاند و تسخیر می‌کند.
خروش سیل سرشک مرا علاجی نیست
ز سنگ سرمه کی آواز آب می‌گیرد؟
هوش مصنوعی: اشک‌های من چون سیلابی خروشان است و هیچ علاجی برای آن وجود ندارد. چگونه می‌توان از سنگ جواهری مانند سرمه، صدای آب را شنید؟
صبا چو وصف می و می‌فروش با گل کرد
به خنده گفت که آیا کتاب می‌گیرد؟
هوش مصنوعی: باد بهاری به وصف شراب و می‌فروش پرداخته و اشاره می‌کند که با گل و خنده صحبت می‌کند، و از او می‌پرسد آیا چیزی از کتاب می‌آموزد؟
چو گل ز پرورشم باغبان زیان نکند
که آب می‌دهد، از من گلاب می‌گیرد
هوش مصنوعی: همچون گلی که زیر نظر باغبان رشد می‌کند، او آسیبی به من نخواهد رساند، زیرا که به من آب می‌دهد و از من عطر به دست می‌آورد.
سلیم آنکه چو موسی به حرف گستاخ است
ز کوه مطلب خود را جواب می‌گیرد
هوش مصنوعی: سلیم کسی است که مانند موسی، وقتی به او بی‌احترامی می‌شود، از کوه که همان منبع قدرت و الهام است، پاسخ می‌گیرد.