گنجور

شمارهٔ ۴۳۱

کامم ز جهان گوهر نایاب برآمد
نانم ز صدف خشکتر از آب برآمد
بر کشتی صد پاره ی من بس که دلش سوخت
چون ابر سیه، دود ز گرداب برآمد
از میکده بگذر که به گرداب خم می
هرکس که فرو رفت ز محراب برآمد
از بس که مرا رشک به بی تابی او بود
کام دلم از کشتن سیماب برآمد!
چون دود که خیزد از سر شمع، شبم را
این تیرگی از گوهر شب تاب برآمد
در شعله خرامان رود آن گونه که گویی
پروانه به سیر شب مهتاب برآمد
موقوف صفیری ست سلیم آگهی ما
از ناله ی بلبل دلم از خواب برآمد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کامم ز جهان گوهر نایاب برآمد
نانم ز صدف خشکتر از آب برآمد
هوش مصنوعی: آرزوهایم از دنیای پر ارزش برآورده شد و روزی‌ام از صدفی به دست آمد که خشک‌تر از آب بود.
بر کشتی صد پاره ی من بس که دلش سوخت
چون ابر سیه، دود ز گرداب برآمد
هوش مصنوعی: دل شکسته و غمگین من مانند کشتی‌ای است که به صد تکه تقسیم شده و به همین خاطر، اشک‌هایم مانند ابرهای تیره جاری می‌شوند و از میان مشکلات و دردها به شدت برمی‌آیند.
از میکده بگذر که به گرداب خم می
هرکس که فرو رفت ز محراب برآمد
هوش مصنوعی: از میخانه دور شو، زیرا که در تاریکی مستی، هر کسی که به چنگ گناه افتد، از جایگاه عبادت و معرفت دور خواهد شد و به تباهی سوق پیدا می‌کند.
از بس که مرا رشک به بی تابی او بود
کام دلم از کشتن سیماب برآمد!
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه خیلی به بی‌تابی او حسادت می‌کردم، دل‌زده‌ام از کشتن سیماب (موجودی فرار) شد.
چون دود که خیزد از سر شمع، شبم را
این تیرگی از گوهر شب تاب برآمد
هوش مصنوعی: گویی مانند دودی که از سر شمع برمی‌خیزد، این تیرگی و تاریکی شب من از درخشش گوهری درخشان برآمده است.
در شعله خرامان رود آن گونه که گویی
پروانه به سیر شب مهتاب برآمد
هوش مصنوعی: در آتش برافروخته رود، همچون پروانه‌ای به سیر و سفر زیر نور شب مهتاب به آرامی حرکت می‌کند.
موقوف صفیری ست سلیم آگهی ما
از ناله ی بلبل دلم از خواب برآمد
هوش مصنوعی: خبرهای خوب و آگاهی ما از درد و ناله بلبل است و این باعث شده که دل من از خواب بیدار شود.