گنجور

شمارهٔ ۴۳

گریه طوفان می کند از نکهت محبوب ما
همچو دریا باد باشد باعث آشوب ما
کو جنونی تا همه عالم ز ما چینند گل
باغبان تا کی گل خود را کند سرکوب ما
همچو دل ویرانه ای داریم پر گرد و غبار
وز برای خاک رفتن، دست ما جاروب ما
رفته ایم از یاد یاران، گرچه دارد در وطن
کاغذ بادی به کف هر طفل از مکتوب ما
ملک هند از آه ما تاریک شد، زان رو سلیم
درنمی‌آید به چشم خلق، زشت و خوب ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گریه طوفان می کند از نکهت محبوب ما
همچو دریا باد باشد باعث آشوب ما
هوش مصنوعی: گریه از شدت احساسات ما ناشی می‌شود و طوفانی از عشق و احساس را به وجود می‌آورد، همچنان که نکهت و بوی محبوب ما می‌تواند اثری عمیق بر دل‌ها بگذارد. این حالت ما را به شور و هیجان می‌آورد، همان‌طور که وزش باد در دریا باعث بروز موج‌های طوفانی می‌شود.
کو جنونی تا همه عالم ز ما چینند گل
باغبان تا کی گل خود را کند سرکوب ما
هوش مصنوعی: جنونی پیدا کن تا همه مردم از ما درس بگیرند. باغبان تا کی می‌خواهد گل خود را سرکوب کند؟
همچو دل ویرانه ای داریم پر گرد و غبار
وز برای خاک رفتن، دست ما جاروب ما
هوش مصنوعی: ما دلی خراب و آشفته داریم که پر از غبار و کثیفی است، و به خاطر از دست رفتن آن، نتوانسته‌ایم آن را پاک کنیم و دست‌مان هم مانند جارویی برای جمع‌کردن خاک نیست.
رفته ایم از یاد یاران، گرچه دارد در وطن
کاغذ بادی به کف هر طفل از مکتوب ما
هوش مصنوعی: ما از یاد دوستانمان رفته‌ایم، هرچند در وطن هر کودک کاغذی در دست دارد که نوشته‌های ما بر روی آن است.
ملک هند از آه ما تاریک شد، زان رو سلیم
درنمی‌آید به چشم خلق، زشت و خوب ما
هوش مصنوعی: ملک هند به خاطر آه و ناله‌های ما به تاریکی افتاده است، برای همین سلیم (شخصیت مثالی) دیگر به چشم مردم نمی‌آید و به نظرشان زشت و زیبا شده‌ایم.