گنجور

شمارهٔ ۴۲

احتراز از عشق کی باشد دل دیوانه را؟
شعله، از مستی بود مهتاب، این پروانه را
دل چو دارد مایه ای از عشق، یک داغش بس است
گرم سازد فصل تابستان چراغی خانه را
ناله ی دل در سر زلف سیاهش دور نیست
گر چو موسیقار در فریاد آرد شانه را
کار بر قانون ساقی کن در ایام بهار
ترجمان داری، نهی گر بر زمین پیمانه را
چرخ کج رفتار کی دارد غم افتادگان
از پریشانی نقش پا، چه غم دیوانه را
دلفریبی را تماشا کن که مرغ نامه بر
دام پندارد ز شوق او کبوترخانه را
آنکه بر من گل نمی زد پیش ازین از دوستی
می زند اکنون به چوب گل من دیوانه را
هیچ کس از کاروبار خویش ناخشنود نیست
هدهد قواده تاج سر شمارد شانه را
بی‌فغان در حلقهٔ ما بیدلان نتوان نشست
منصب بلبل بود در بزم ما پروانه را
گرچه گستاخی ست با پیر مغان، اما سلیم
نقلدان بایست باشد طاق‌ها میخانه را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

احتراز از عشق کی باشد دل دیوانه را؟
شعله، از مستی بود مهتاب، این پروانه را
هوش مصنوعی: کنار گذاشتن عشق برای دل دیوانه چه معنا دارد؟ پروانه‌ای که به سمت شعله می‌رود، به خاطر جذبه‌ای است که مهتاب برایش ایجاد کرده است.
دل چو دارد مایه ای از عشق، یک داغش بس است
گرم سازد فصل تابستان چراغی خانه را
هوش مصنوعی: وقتی دل از عشق مالامال باشد، یک زخم یا درد کافی است تا در تابستان گرما ببخشد و خانه را روشن کند.
ناله ی دل در سر زلف سیاهش دور نیست
گر چو موسیقار در فریاد آرد شانه را
هوش مصنوعی: شکایت دل در هم تنیدگی موهای او از نزدیک دور نیست، اگر او در حالی که ساز به دست دارد، با صدای بلند شانه‌اش را به حرکت درآورد.
کار بر قانون ساقی کن در ایام بهار
ترجمان داری، نهی گر بر زمین پیمانه را
هوش مصنوعی: در روزهای بهاری، به راحتی و با شادی، کارهای خود را طبق قانون و اصول پیش ببرید. اگر کسی شما را از چیزی نهی کرد، به آن توجه نکنید و به کار خود ادامه دهید.
چرخ کج رفتار کی دارد غم افتادگان
از پریشانی نقش پا، چه غم دیوانه را
هوش مصنوعی: چرخ زمان که همیشه به نرمی نمی‌چرخد، چگونه می‌تواند نسبت به افسردگی و پریشانی کسانی که زمین خورده‌اند، احساس نگرانی کند؟ برای دیوانه‌ای که در آشفتگی به سر می‌برد، چه دلیلی برای اندوه وجود دارد؟
دلفریبی را تماشا کن که مرغ نامه بر
دام پندارد ز شوق او کبوترخانه را
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت یک دلربا را ببین که پرنده‌ای که پیام‌آور است، به خاطر عشق او، گمان می‌کند که جای امن و آرامش، همان قفس کبوترهاست.
آنکه بر من گل نمی زد پیش ازین از دوستی
می زند اکنون به چوب گل من دیوانه را
هوش مصنوعی: کسی که قبل از این به من محبت نمی‌کرد، اکنون با بی‌رحمی و خشونت با من رفتار می‌کند و مرا آزار می‌دهد.
هیچ کس از کاروبار خویش ناخشنود نیست
هدهد قواده تاج سر شمارد شانه را
هوش مصنوعی: هیچ کس از کار و فعالیت خود ناراضی نیست. هدهد، که هدایت‌کننده و راهنماست، شانه را به عنوان تاج و نشانه‌ای از مقام خود می‌داند.
بی‌فغان در حلقهٔ ما بیدلان نتوان نشست
منصب بلبل بود در بزم ما پروانه را
هوش مصنوعی: در جمع ما افرادی که در آتش عشق می‌سوزند، کسی نمی‌تواند بدون درد و رنج حضور داشته باشد. تنها بلبل است که در چنین مجالسی مقام و منزلتی دارد، و پروانه نمی‌تواند خود را با آن‌ها مقایسه کند.
گرچه گستاخی ست با پیر مغان، اما سلیم
نقلدان بایست باشد طاق‌ها میخانه را
هوش مصنوعی: هرچند که این عمل در برابر پیر مغان بی‌احترامی به نظر می‌رسد، اما انسان مؤمن و خوب باید به کارهای میخانه و مجلسی که در آن قرار دارد احترام بگذارد و به آن توجه داشته باشد.