شمارهٔ ۴۱۶
مرا به کوی تو دلگرمی شراب آورد
که ریگ بادیه را سوی باغ، آب آورد
شکست رنگ به جای خمار گل ها را
که لاله آمد و یک سرمه دان شراب آورد
ز ناله یار رمید و به گریه رامم شد
گلی که باد ز من برده بود، آب آورد
به حیرتم که چه مشاطگی ست عشق ترا
که مرگ را به نظر خوبتر ز خواب آورد
لب تو در پی بیهوشی من است چنان
که آب اگر طلبیدم ازو، شراب آورد
به ترکتاز کجا می رود ندانم حسن
که پا ز حلقه ی گوش تو در رکاب آورد
ز خط به گرد گل او سلیم سبزه دمید
فغان که سایه شبیخون بر آفتاب آورد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا به کوی تو دلگرمی شراب آورد
که ریگ بادیه را سوی باغ، آب آورد
هوش مصنوعی: قراری که تو از خود گرفتی، باعث شد تا من از شراب شاداب شوم و به یاد تو بیفتم. این حالت به من دلیگرمی میدهد که حتی اگر در بیابان هم باشم، انگار آب میآورد و مرا به باغ زندگی میبرد.
شکست رنگ به جای خمار گل ها را
که لاله آمد و یک سرمه دان شراب آورد
هوش مصنوعی: رنگ باغچهها به خاطر آمدن لالهها به هم ریخت و آنها دیگر خمار نیستند، زیرا لاله با خود شرابی به همراه آورده است.
ز ناله یار رمید و به گریه رامم شد
گلی که باد ز من برده بود، آب آورد
هوش مصنوعی: از گریه و ناله محبوب فرار کردم و آرامش خود را دوباره یافتم. گلی که باد از من برده بود، دوباره آب و زندگی به دست آورد.
به حیرتم که چه مشاطگی ست عشق ترا
که مرگ را به نظر خوبتر ز خواب آورد
هوش مصنوعی: عشق تو آنقدر زیبا و جذاب است که حتی مرگ را بهتر از خواب به نظر میآورد و من در شگفتم که این چه نوع جاذبهای است.
لب تو در پی بیهوشی من است چنان
که آب اگر طلبیدم ازو، شراب آورد
هوش مصنوعی: لب تو مرا به سمت بیخود شدن میکشاند، مثل اینکه اگر از آب بخواهم، شراب بیاوری.
به ترکتاز کجا می رود ندانم حسن
که پا ز حلقه ی گوش تو در رکاب آورد
هوش مصنوعی: من نمیدانم حسن، این شتاب به کجا میرسد، وقتی که پای او از حلقهی گوش تو به رکاب افتاده است.
ز خط به گرد گل او سلیم سبزه دمید
فغان که سایه شبیخون بر آفتاب آورد
هوش مصنوعی: از زیباییهای طبیعی گل و سبزه صحبت میکند و در کنار آن به یک نگرانی اشاره دارد. گویی که زیبایی گل و سبزه در حال محو شدن است و سایهای ناگوار بر روشنی و شادی میافکند. این نگرانی میتواند نشاندهنده تهدیدی باشد که ممکن است بر این زیباییها سایه افکند و باعث ناراحتی و افسوس شود.

سلیم تهرانی