گنجور

شمارهٔ ۴۱۳

دل آشفته از نام شراب ناب می سوزد
گیاه خشک ما را همچو آتش آب می سوزد
چنان از آتش دل دود آهم مضطرب خیزد
که پنداری درون سینه ام سیماب می سوزد
به بسملگاه شوق کینه پردازان من آن صیدم
که از خونگرمی من دامن قصاب می سوزد
جنون از داغ های تن چنانم بی خبر دارد
که گویی جامه ی هستی مگر در خواب می سوزد
ز تاب شمع رویی محفل ما روشن است امشب
که چون پیراهن فانوس ازو مهتاب می سوزد
سلیم از بس دلم سرگرم استغفار عصیان است
اگر اشکی ز مژگانم چکد، محراب می سوزد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل آشفته از نام شراب ناب می سوزد
گیاه خشک ما را همچو آتش آب می سوزد
هوش مصنوعی: دل نگران و پریشان از یاد شراب باکیفیت می‌سوزد و همچنان که آتش بر گیاه خشک تاثیر می‌گذارد، دلتنگی‌ها و حسرت‌ها نیز بر دل بی‌حال ما اثر می‌گذارند.
چنان از آتش دل دود آهم مضطرب خیزد
که پنداری درون سینه ام سیماب می سوزد
هوش مصنوعی: دود آهی که از سوز دل من بلند می‌شود، به قدری بی‌تاب و ناآرام است که انگار درون سینه‌ام چیزی به شدت در حال سوختن و ذوب شدن است.
به بسملگاه شوق کینه پردازان من آن صیدم
که از خونگرمی من دامن قصاب می سوزد
هوش مصنوعی: من همچون شکارچی‌ای هستم که در جایگاه عشق و کینه‌ورزی بازنمی‌گردد، طوری که دامن قصابی که به خاطر احساسات شدید من به آتش می‌افتد، به حالت خطرناکی درمی‌آید.
جنون از داغ های تن چنانم بی خبر دارد
که گویی جامه ی هستی مگر در خواب می سوزد
هوش مصنوعی: در اثر درد و رنجی که به من رسیده، به گونه‌ای غافل هستم که انگار وجودم تنها در خواب دچار سوختگی می‌شود و هیچ‌ چیز از واقعیت آنچه برمن می‌گذرد، آگاه نیستم.
ز تاب شمع رویی محفل ما روشن است امشب
که چون پیراهن فانوس ازو مهتاب می سوزد
هوش مصنوعی: امشب به خاطر درخشش صورت تو، محفل ما روشن و زیباست. مانند اینکه ماه از لای پارچه‌ی فانوس می‌تابد و درخشندگی‌اش باعث سوزش می‌شود.
سلیم از بس دلم سرگرم استغفار عصیان است
اگر اشکی ز مژگانم چکد، محراب می سوزد
هوش مصنوعی: دل من آنقدر مشغول طلب بخشش و استغفار است که اگر از چشمانم اشکی بریزد، گویا که محراب عبادت به آتش می‌افتد.