گنجور

شمارهٔ ۴۰۱

سیل ویرانی ز کنج خانهٔ ما می‌برد
برق فیض خرمن از یک دانهٔ ما می‌برد
همچو شمع ما گلی از هیچ گلشن برنخاست
مرغ گلشن رشک بر پروانهٔ ما می‌برد
فیض طبع روشن ما بین، که سوی بزم خویش
هر سحر خورشید شمع از خانهٔ ما می‌برد
نالهٔ بلبل به طرز نالهٔ ما آشناست
گویی او هم باده از میخانهٔ ما می‌برد
شرح درد ما برد آرام از دل‌ها سلیم
کی کسی را خواب از افسانهٔ ما می‌برد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سیل ویرانی ز کنج خانهٔ ما می‌برد
برق فیض خرمن از یک دانهٔ ما می‌برد
هوش مصنوعی: سیل ویرانی از گوشهٔ خانهٔ ما می‌برد، اما نعمت و برکت به خاطر یک دانهٔ کوچکی که داریم، از ما نمی‌رود.
همچو شمع ما گلی از هیچ گلشن برنخاست
مرغ گلشن رشک بر پروانهٔ ما می‌برد
هوش مصنوعی: ما همچون شمعی هستیم که از هیچ گلستانی گلی برنخاسته و پرنده‌های گلستان به پروانه‌ی ما حسد می‌برند.
فیض طبع روشن ما بین، که سوی بزم خویش
هر سحر خورشید شمع از خانهٔ ما می‌برد
هوش مصنوعی: خلاقیت و نبوغ ما در روشنایی خاص خود، به گونه‌ای است که هر صبح، خورشید به مهمانی ما می‌آید و شمع را از خانه‌ام می‌برد.
نالهٔ بلبل به طرز نالهٔ ما آشناست
گویی او هم باده از میخانهٔ ما می‌برد
هوش مصنوعی: صدای نالهٔ بلبل به نالهٔ ما شباهت زیادی دارد، انگار که او هم از میخانهٔ ما شراب می‌نوشد.
شرح درد ما برد آرام از دل‌ها سلیم
کی کسی را خواب از افسانهٔ ما می‌برد
هوش مصنوعی: شرح درد ما آرامش را از دل‌های پاک می‌برد. کسی نیست که خوابش را از داستان ما بگیرد.