شمارهٔ ۳۹۹
شد بهار و شمع با گل آشنایی میکند
آشنایی از برای روشنایی میکند
با تپانچه میتوان تا چند رو را سرخ داشت؟
چهره را لعلی شراب کهربایی میکند
با کسی الفت مکن هرگز که یاران را فلک
آشنا با یکدگر بهر جدایی میکند
هیچ صید از پنجهٔ خونین صیادی ندید
با دل من آنچه آن دست حنایی میکند
آنکه دل بر صحبت عمر سبکرو بسته است
خواب خوش در سایهٔ مرغ هوایی میکند
هرکه میخواهد به تنهایی کند شهرت سلیم
همچو عنقا دخل در کار خدایی میکند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شد بهار و شمع با گل آشنایی میکند
آشنایی از برای روشنایی میکند
هوش مصنوعی: بهار فرا رسیده و شمع با گل دوست میشود. این دوستی برای ایجاد روشنایی و گرماست.
با تپانچه میتوان تا چند رو را سرخ داشت؟
چهره را لعلی شراب کهربایی میکند
هوش مصنوعی: با گلوله میتوان تا چه حد چهرهها را از خون سرخ کرد؟ در حالی که شراب کهربایی رنگ، چهره را به زیبایی میآراید.
با کسی الفت مکن هرگز که یاران را فلک
آشنا با یکدگر بهر جدایی میکند
هوش مصنوعی: هرگز با کسی دوستی و رابطه عاطفی برقرار نکن که زمان و سرنوشت، دوستان را از یکدیگر دور میکند.
هیچ صید از پنجهٔ خونین صیادی ندید
با دل من آنچه آن دست حنایی میکند
هوش مصنوعی: هیچ شکارچیای نمیتواند آنچه را که من با دل خودم تجربه کردهام، به دست آورد. آنچه که آن دست رنگی با من میکند، بینظیر است.
آنکه دل بر صحبت عمر سبکرو بسته است
خواب خوش در سایهٔ مرغ هوایی میکند
هوش مصنوعی: کسی که عاشق صحبتهای عمر و زندگی بیخیالی است، در سایهی یک پرندهی آزاد و خوشحال خواب دلپذیری میبیند.
هرکه میخواهد به تنهایی کند شهرت سلیم
همچو عنقا دخل در کار خدایی میکند
هوش مصنوعی: هر کس که بخواهد به تنهایی به مقام و شهرت برسد، مانند پرندهی افسانهای عنقا، در حال ورود به عرصههای الهی و مقدس است و این کار در صلاح او نیست.

سلیم تهرانی