گنجور

شمارهٔ ۳۹۶

به کوی عشق اسیران به بوی یار روند
که بلبلان به چمن از پی بهار روند
به پای خم چو نشینند می کشان به نشاط
به فکر کار نیفتند تا ز کار روند
هلاک شیوه ی تمکین بی قرارانم
که همچو کوه نشینند و چون غبار روند
چو در برون چمن بگذری، همه گل ها
پی نظاره به بالای شاخسار روند
چو مومیایی لطفی امید نیست سلیم
شکستگان به سر کوی او چه کار روند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به کوی عشق اسیران به بوی یار روند
که بلبلان به چمن از پی بهار روند
هوش مصنوعی: در راه عشق، عاشقان به دنبال محبوب خود می‌روند، همچنان که بلبل‌ها برای رسیدن به بهار به سمت چمن حرکت می‌کنند.
به پای خم چو نشینند می کشان به نشاط
به فکر کار نیفتند تا ز کار روند
هوش مصنوعی: وقتی می‌خواهند از شراب لذت ببرند و در حال خوشگذرانی و شادی هستند، هیچ‌کس به فکر کار و فعالیت نمی‌افتد، تا زمانی که از حال و هوا خارج شوند.
هلاک شیوه ی تمکین بی قرارانم
که همچو کوه نشینند و چون غبار روند
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی بیان می‌کند که من در حال از بین رفتن هستم به خاطر سبک زندگی افرادی که هیچ ثباتی ندارند. آن‌ها مانند کوه ثبات دارند، اما در عین حال به راحتی مانند غبار پراکنده می‌شوند. به عبارتی دیگر، این افرادی که قرار و ثبات دارند، در لحظه‌ای ممکن است دستخوش تغییر شوند و این وضعیت برای من ناخوشایند است.
چو در برون چمن بگذری، همه گل ها
پی نظاره به بالای شاخسار روند
هوش مصنوعی: وقتی از کنار چمن رد می‌شوی، تمام گل‌ها به سمت بالا نگاه می‌کنند و تو را تماشا می‌کنند.
چو مومیایی لطفی امید نیست سلیم
شکستگان به سر کوی او چه کار روند
هوش مصنوعی: زمانی که امیدی به مهربانی و لطف او نباشد، افرادی که آسیب دیده و دل‌شکسته هستند، در آن کوچه چه جایی دارند؟