گنجور

شمارهٔ ۳۹۵

خراب نشئهٔ آن لب، می و مینا نمی‌داند
به راه شوق او خورشید سر از پا نمی‌داند
گهی در کعبه مجنون، گاه در بتخانه می‌گردد
مگر دیوانه راه خانهٔ لیلا نمی‌داند؟!
حدیث ما به گوش عاقلان بیگانه می‌آید
که تا دیوانه نبود کس زبان ما نمی‌داند
محبت در طلسم حیرتی دارد وجودم را
که مویم راه بیرون رفتن از اعضا نمی‌داند
سلیم از چرخ اگر بی‌مهریی بینی، مشو غمگین
که قدر مردم دانا به جز دانا نمی‌داند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خراب نشئهٔ آن لب، می و مینا نمی‌داند
به راه شوق او خورشید سر از پا نمی‌داند
هوش مصنوعی: نشئه و سرخوشی ناشی از زیبایی آن لب، نه شراب و نه ظرف شراب به عمق اشتیاق او آگاه نیستند، به گونه‌ای که خورشید خودش را از سر تا پا در عشق او نمی‌تواند بشناسد.
گهی در کعبه مجنون، گاه در بتخانه می‌گردد
مگر دیوانه راه خانهٔ لیلا نمی‌داند؟!
هوش مصنوعی: گاهی مجنون در کعبه و گاهی در معبد بت‌ها می‌چرخد؛ آیا این دیوانه نمی‌داند که راه خانهٔ لیلی کجاست؟
حدیث ما به گوش عاقلان بیگانه می‌آید
که تا دیوانه نبود کس زبان ما نمی‌داند
هوش مصنوعی: سخنان ما برای افراد عاقل و باهوش قابل درک نیست و تنها دیوانگان می‌توانند زبان ما را بفهمند.
محبت در طلسم حیرتی دارد وجودم را
که مویم راه بیرون رفتن از اعضا نمی‌داند
هوش مصنوعی: عشق در من احساسی دارد که در حیرت و شگفتی است و باعث شده که وجودم به گونه‌ای باشد که حتی موی من نمی‌داند چگونه از اعضای بدن خارج شود.
سلیم از چرخ اگر بی‌مهریی بینی، مشو غمگین
که قدر مردم دانا به جز دانا نمی‌داند
هوش مصنوعی: اگر در زندگی با بی‌احترامی یا نامهربانی روبه‌رو شدی، ناراحت نشو، چون انسان‌های خردمند فقط ارزش و اهمیت انسان‌های دانا را درک می‌کنند.