گنجور

شمارهٔ ۳۸۷

تا از قبول عشق، سخن بهره مند شد
هر بیت ما کتابه ی طاق بلند شد
دستی که بود شکوه ز کوتاهی اش مرا
آخر به صید چون تو غزالی کمند شد
از چشم زخم فقر که عمرش دراز باد
کاشانه ام سیاه ز دود سپند شد
ابر بهار بست ز سرچشمه آب را
زخمی که داشت جوی چمن، خشک بند شد
همچون سپند، دانه ی ما آه می کشد
هرجا حدیث ابر بهاری بلند شد
زخمی که عمر گشت مرا صرف آن سلیم
گفتم که دردمند شود، هرزه خند شد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا از قبول عشق، سخن بهره مند شد
هر بیت ما کتابه ی طاق بلند شد
هوش مصنوعی: هر بیتی که ما می‌سراییم، به خاطر عشق و محبت است و به همین دلیل ارزش و بلندای خاصی پیدا می‌کند، مانند کتابی که بر روی طاق بلندی قرار دارد.
دستی که بود شکوه ز کوتاهی اش مرا
آخر به صید چون تو غزالی کمند شد
هوش مصنوعی: دستِ من که به خاطر کوتاهی‌اش باعثِ ناامیدی‌ام بود، بالاخره به دام تو، مانند شکار غزالی، افتاد.
از چشم زخم فقر که عمرش دراز باد
کاشانه ام سیاه ز دود سپند شد
هوش مصنوعی: از آسیب و صدمه‌ای که فقر می‌تواند به انسان وارد کند، افسوس می‌خورم که خانه‌ام به دلیل مشکلات مالی و ناهنجاری‌ها، تیره و تیره‌تر گشته است.
ابر بهار بست ز سرچشمه آب را
زخمی که داشت جوی چمن، خشک بند شد
هوش مصنوعی: ابر بهاری بر سر چشمه آبی که داشت، زخمی ایجاد کرد و باعث شد جوی چمن خشک شود.
همچون سپند، دانه ی ما آه می کشد
هرجا حدیث ابر بهاری بلند شد
هوش مصنوعی: دانه‌ی ما مانند سپند (نوعی گیاه) در هر جایی که صحبت از بارش باران بهاری به میان بیاید، آه و ناله می‌کند.
زخمی که عمر گشت مرا صرف آن سلیم
گفتم که دردمند شود، هرزه خند شد
هوش مصنوعی: زخمی که من سال‌ها بر آن گذراندم، وقتی به سلیم گفتم که این درد به او برسد، او به شوخی و خنده پاسخ داد.