شمارهٔ ۳۸۶
چشم خویشان را حسد از بس به دولت شور کرد
شد چو یوسف پادشاه، اول پدر را کور کرد!
هر کجا دیوانه ای برداشت سنگی در ختا
آرزوی سیر چینی خانه ی فغفور کرد
آسمان این بزم پر آشوب را آن مطرب است
کز سر بهرام چوبین، کاسه ی طنبور کرد
خصم ما گر عاجز افتاده ست، ما هم عاجزیم
دانه نتواند نگاه از بیم سوی مور کرد
کوچه و بازار از جوش تماشایی پر است
این همه غوغا محبت بر سر منصور کرد
می زنم آتش بر آن از آه تا فارغ شوم
نوک مژگان تو دل را خانه ی زنبور کرد
از گل و سنبل به کارم نیست این آشفتگی
با دل من هرچه کرد، آن نرگس مخمور کرد
نیست چندان خاک در عالم که من برسر کنم
در خرابی بس که طوفان سرشکم شور کرد
خوشدلی هرگز به نزدیکم نمی آید سلیم
گردش ایامم از همصحبتان تا دور کرد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چشم خویشان را حسد از بس به دولت شور کرد
شد چو یوسف پادشاه، اول پدر را کور کرد!
هوش مصنوعی: چشم خویشان به خاطر حسادت به موفقیت او، باعث شد که مانند یوسف که پادشاه شد، ابتدا پدرش را از بین ببرد یا به نوعی نابینا کند.
هر کجا دیوانه ای برداشت سنگی در ختا
آرزوی سیر چینی خانه ی فغفور کرد
هوش مصنوعی: هر جا که دیوانهای سنگی برمیدارد، در دلش آرزو میکند که به خانه فغفور سیر و سفر کند.
آسمان این بزم پر آشوب را آن مطرب است
کز سر بهرام چوبین، کاسه ی طنبور کرد
هوش مصنوعی: آسمان این مهمانی پر از آشفتگی، ناشی از دست نوازندهای است که از چوب بهرام، کاسه طنبوری ساخته است.
خصم ما گر عاجز افتاده ست، ما هم عاجزیم
دانه نتواند نگاه از بیم سوی مور کرد
هوش مصنوعی: اگر دشمن ما ناتوان شده، ما هم ناتوانیم و مانند دانهای هستیم که به خاطر ترس نمیتواند به سمت مور نظری بیندازد.
کوچه و بازار از جوش تماشایی پر است
این همه غوغا محبت بر سر منصور کرد
هوش مصنوعی: کوچه و بازار شلوغ و پرهیاهو است، همه این سر و صدا به خاطر عشق و محبت به منصور است.
می زنم آتش بر آن از آه تا فارغ شوم
نوک مژگان تو دل را خانه ی زنبور کرد
هوش مصنوعی: از غم و دلی که به خاطر تو دارم، سیگار میکشم تا کمی آرام شوم. نگهبانی دل من به دست مژگان توست که مثل زنبور در حال گشت و گذار است.
از گل و سنبل به کارم نیست این آشفتگی
با دل من هرچه کرد، آن نرگس مخمور کرد
هوش مصنوعی: این آشفتگی و ناراحتی که در دل من وجود دارد به خاطر گل و سنبل نیست. هر چه بر سر دلم آمده، از آن نرگس مست و زیباست.
نیست چندان خاک در عالم که من برسر کنم
در خرابی بس که طوفان سرشکم شور کرد
هوش مصنوعی: در عالم خاکی، آنقدر گرد و غبار نیست که من بر سرم بریزم، چرا که خراب شدن و ویرانی قلبم به قدری زیاد شده که طوفان اشکهایم را به شور و هیجان درآورده است.
خوشدلی هرگز به نزدیکم نمی آید سلیم
گردش ایامم از همصحبتان تا دور کرد
هوش مصنوعی: شادی و خوشحالی هرگز به من نزدیک نمیشود، زیرا گذر زمان من را از همراهانم دور کرده است.

سلیم تهرانی