شمارهٔ ۳۸۰
عشق دلها را به آن زلف چو سنبل میدهد
زلف چون دلگیر میگردد، به کاکل میدهد
گل شکفت و در چمن بازار سودا گرم شد
باغبان ساغر ز ما میگیرد و گل میدهد
همچو مستان هر نفس جامی ز روی دوستی
گل ز گل میگیرد و بلبل به بلبل میدهد
عشق گوید با تو دارم کارها در وقت مرگ
موج دریا وعده ما را بر سر پل میدهد
صورت چین است پنداری نگار ما سلیم
هر نگاه گرم او یاد از تغافل میدهد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق دلها را به آن زلف چو سنبل میدهد
زلف چون دلگیر میگردد، به کاکل میدهد
هوش مصنوعی: عشق مانند مویی لطیف و زیباست که دلها را مجذوب خود میکند. اما وقتی که این موها به هم میپیچند و دلی را ناراحت میکنند، در نهایت به آرامش و زیبایی خود باز میگردند.
گل شکفت و در چمن بازار سودا گرم شد
باغبان ساغر ز ما میگیرد و گل میدهد
هوش مصنوعی: گلها شکوفا شدند و در چمن، فضای خرید و فروش رونق گرفت. باغبان از ما شراب میگیرد و گلهای زیبایی به ما میدهد.
همچو مستان هر نفس جامی ز روی دوستی
گل ز گل میگیرد و بلبل به بلبل میدهد
هوش مصنوعی: مانند مستان، هر لحظه به یاد دوستی، از شکوفهای تازه نوش جان میکند و بلبل هم به بلبل دیگر محبت میکند.
عشق گوید با تو دارم کارها در وقت مرگ
موج دریا وعده ما را بر سر پل میدهد
هوش مصنوعی: عشق میگوید که در زمان مرگ، به یاد تو هستم و در آن لحظه، همانند موج دریا، قرار ملاقات ما را بر سر پل میآورد.
صورت چین است پنداری نگار ما سلیم
هر نگاه گرم او یاد از تغافل میدهد
هوش مصنوعی: چهره زیبای معشوقهمان به گونهای است که هر بار به او نگاه میکنیم، یادآور بیتوجهیها و غفلتهایی از گذشته است.