گنجور

شمارهٔ ۳۷۸

چشم من ناز توتیا نکشد
غنچه ام منت صبا نکشد
آنچه من می کشم به زیر فلک
دانه در زیر آسیا نکشد
نوبهار است، در چمن زاهد
جام می می کشد، چرا نکشد
از سر کوی او کسی به بهشت
نرود چون قلم که پا نکشد
سر ازان زیر بال خود دارم
که هما منت هما نکشد
رو به بیگانگان سلیم آریم
کآشنا ناز آشنا نکشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشم من ناز توتیا نکشد
غنچه ام منت صبا نکشد
هوش مصنوعی: چشم من قادر نیست زیبایی تو را تحمل کند و غنچه‌ام بدون لطف و نوازش نسیم بهار نمی‌خندد.
آنچه من می کشم به زیر فلک
دانه در زیر آسیا نکشد
هوش مصنوعی: من تحت فشار و سختی‌هایی هستم که هیچ دانه‌ای زیر سنگ آسیا چنین فشاری را تحمل نمی‌کند.
نوبهار است، در چمن زاهد
جام می می کشد، چرا نکشد
هوش مصنوعی: بهار فرارسیده و در باغ، زاهد در حال نوشیدن شراب است. چرا او نباید این کار را انجام دهد؟
از سر کوی او کسی به بهشت
نرود چون قلم که پا نکشد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از محلهٔ او به بهشت نمی‌رود، مانند قلمی که نمی‌تواند پا بگذارد.
سر ازان زیر بال خود دارم
که هما منت هما نکشد
هوش مصنوعی: من خود را تحت حمایت موجودی قرار داده‌ام که مانند پرنده‌ای بزرگ و قدرتمند، مرا از خطرات دور نگه می‌دارد.
رو به بیگانگان سلیم آریم
کآشنا ناز آشنا نکشد
هوش مصنوعی: به بیگانگان با احترام و مهربانی رفتار کنیم، چون کسی که نزدیک‌تر است، ممکن است قدر و ارزش آشناییش را نداشته باشد.