شمارهٔ ۳۷۴
دامان طرب بهار افشاند
گل بر سر روزگار افشاند
داغ از دل من نسیم برچید
بر دامن لاله زار افشاند
گردید عبیر جامه ی حور
گر باد ز گل غبار افشاند
بر جامه ی شاهدان بستان
شبنم، عرق بهار افشاند
چون باز سفید، ابر خفته
پر بر سر کوهسار افشاند
برداشت سلیم باز ساغر
دست از همه کار و بار افشاند
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دامان طرب بهار افشاند
گل بر سر روزگار افشاند
هوش مصنوعی: بهار با شوق و طرب، گلی را بر سر روزگار میپاشد و آن را زیباتر میکند.
داغ از دل من نسیم برچید
بر دامن لاله زار افشاند
هوش مصنوعی: نسیم خنک از دل من غمی را برداشت و بر دامن گلهای لاله پاشید.
گردید عبیر جامه ی حور
گر باد ز گل غبار افشاند
هوش مصنوعی: جامهٔ حور همچون بوی خوش عطر میشود وقتی که باد، گرد و غبار گلها را به اطراف میپراکند.
بر جامه ی شاهدان بستان
شبنم، عرق بهار افشاند
هوش مصنوعی: بر روی لباس زیبای محبوبان، قطرات شبنم صبحگاهی و عطر بهاری ریخته شده است.
چون باز سفید، ابر خفته
پر بر سر کوهسار افشاند
هوش مصنوعی: مثل پرندهای سفید، ابر سر کوهها خوابیده و بر سرشان میریزد.
برداشت سلیم باز ساغر
دست از همه کار و بار افشاند
هوش مصنوعی: سلیم به آرامش ذهنی دست پیدا کرد و همه چیزهای دنیوی را کنار گذاشت.