گنجور

شمارهٔ ۳۶۶

به صحرا آن کمان‌ابرو پی نخجیر می‌آید
غزالان مژده! آن آهوی آهوگیر می‌آید
چو سوی صیدگاه آید، ز ذوق او غزالان را
صدای خندهٔ زخم از سر یک تیر می‌آید
درآ در حلقهٔ دیوانگان گر عافیت خواهی
به گوشم این صدا از حلقهٔ زنجیر می‌آید
محبت می‌نماید از طلسم خود مرا راهی
که بوی خون ازان چون رخنهٔ شمشیر می‌آید
به عریانی زدم در هند، بعد از این نمی‌دانم
چه کار دیگر از این خاک دامنگیر می‌آید
ز بس لبریز دردم، گر کسی دستی زند بر من
همه اعضای من در ناله چون زنجیر می‌آید
هوس در جلوه‌گاه عشق دایم پیش رو باشد
مشو مشغول این آهو که از پی شیر می‌آید
فغان از اختر طالع که ممکن نیست اصلاحش
درین عقده چه کار از ناخن تدبیر می‌آید
محبت با علایق جمع چون گردد بلا باشد
مهابت بیش فیلی را که با زنجیر می‌آید
درین پیری، به کوی عشقبازی‌ها من آن طفلم
که از چاک دلم، چون صبح، بوی شیر می‌آید
سلیم از عشق نوعی محرم راز خموشانم
که در گوشم صدای بلبل تصویر می‌آید

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به صحرا آن کمان‌ابرو پی نخجیر می‌آید
غزالان مژده! آن آهوی آهوگیر می‌آید
هوش مصنوعی: در بیابان، آن کمان ابرو مانند زنی زیبا به دنبال شکار می‌آید. ای غزال‌ها! خبر خوشی برایتان دارم؛ آن آهوی ماهر در شکار شما در راه است.
چو سوی صیدگاه آید، ز ذوق او غزالان را
صدای خندهٔ زخم از سر یک تیر می‌آید
هوش مصنوعی: وقتی به سمت محل شکار می‌رود، از شادی او صدای خندهٔ زخمی که بر اثر یک تیر به غزال‌ها رسیده، به گوش می‌رسد.
درآ در حلقهٔ دیوانگان گر عافیت خواهی
به گوشم این صدا از حلقهٔ زنجیر می‌آید
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی در آرامش باشی، به جمع دیوانگان بپیوند. صدای این ندا از زنجیری به گوش می‌رسد که به ماست.
محبت می‌نماید از طلسم خود مرا راهی
که بوی خون ازان چون رخنهٔ شمشیر می‌آید
هوش مصنوعی: عشق تأثیری عمیق بر من گذاشته و مرا به مسیری هدایت کرده که بوی خون از آن به مشام می‌رسد، انگار زخم‌ها و آسیب‌های عاطفی مانند اثرات یک شمشیر هستند.
به عریانی زدم در هند، بعد از این نمی‌دانم
چه کار دیگر از این خاک دامنگیر می‌آید
هوش مصنوعی: در هند تجربه‌ای داشتم که باعث شد دیگر نتوانم حدس بزنم چه مشکلات یا چالش‌های دیگری از این سرزمین به سراغم خواهد آمد.
ز بس لبریز دردم، گر کسی دستی زند بر من
همه اعضای من در ناله چون زنجیر می‌آید
هوش مصنوعی: به دلیل شدت دردهایی که در دل دارم، اگر کسی به من دست بزند، تمام وجودم مانند زنجیر به ناله درمی‌آید.
هوس در جلوه‌گاه عشق دایم پیش رو باشد
مشو مشغول این آهو که از پی شیر می‌آید
هوش مصنوعی: در میدان عشق، همیشه باید به عشق و زیبایی‌های آن توجه داشته باشی و خودت را مشغول جزئیات زودگذر نکن؛ مثل اینکه به دنبال آهو باشی در حالی که شیر در حال نزدیک شدن است.
فغان از اختر طالع که ممکن نیست اصلاحش
درین عقده چه کار از ناخن تدبیر می‌آید
هوش مصنوعی: ای وای از حال و روزی که ستاره‌ام رقم زده، اصلاح کردنش ممکن نیست. در این مشکل، تدبیر و تلاش چه فایده‌ای دارد؟
محبت با علایق جمع چون گردد بلا باشد
مهابت بیش فیلی را که با زنجیر می‌آید
هوش مصنوعی: دوستی و علاقه اگر به چیزهای جمعی و وابستگی‌ها منتهی شود، خطرناک و دشوار می‌شود، مانند فیل بزرگ و وحشتناکی که با زنجیر به جایی کشیده می‌شود.
درین پیری، به کوی عشقبازی‌ها من آن طفلم
که از چاک دلم، چون صبح، بوی شیر می‌آید
هوش مصنوعی: در این سن و سال، در دنیای عشق و محبت، من همچنان مانند کودکی هستم که از دل شکسته‌ام، عطر شیرین و تازه‌ای همچون صبح به مشام می‌آید.
سلیم از عشق نوعی محرم راز خموشانم
که در گوشم صدای بلبل تصویر می‌آید
هوش مصنوعی: من به عشق مثل یک محرم راز خموش، در جایی سکوت کرده‌ام که در گوشم صدای بلبل به گوش می‌رسد.