گنجور

شمارهٔ ۳۶۵

وجودم را غم عشق تو ای بی‌باک می‌سوزد
کجا این را توان گفتن کز آتش خاک می‌سوزد
میی در ساغر دل دارم از شوق سیه‌مستی
که موج از گرمی آن چون خس و خاشاک می‌سوزد
حدیث خوبی او از من حیران چه می‌پرسی
که برق حسن خوبان خرمن ادراک می‌سوزد
قدمگاه قدح‌نوشان سرمست است، ازان دایم
چراغ لاله در شب‌ها به پای تاک می‌سوزد
به زیر لب سلیم افغان خود را می‌کنم پنهان
که این آتش اگر گردد بلند، افلاک می‌سوزد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وجودم را غم عشق تو ای بی‌باک می‌سوزد
کجا این را توان گفتن کز آتش خاک می‌سوزد
هوش مصنوعی: غم عشق تو مانند آتش وجودم را می‌سوزاند و من نمی‌توانم به راحتی احساسات خود را بیان کنم، چون این درد به شدت از درونم شعله‌ور است.
میی در ساغر دل دارم از شوق سیه‌مستی
که موج از گرمی آن چون خس و خاشاک می‌سوزد
هوش مصنوعی: در دل من شراب عشق و شوقی وجود دارد که به شدت می‌تازد و آن‌قدر داغ و گرم است که حتی موج‌ها نیز از آن می‌سوزند و خراب می‌شوند.
حدیث خوبی او از من حیران چه می‌پرسی
که برق حسن خوبان خرمن ادراک می‌سوزد
هوش مصنوعی: در مورد خوبی‌های او از من سوال نکن، زیرا زیبایی و جذابیت او به قدری قوی و درخشان است که همه فهم و درک مرا می‌سوزاند.
قدمگاه قدح‌نوشان سرمست است، ازان دایم
چراغ لاله در شب‌ها به پای تاک می‌سوزد
هوش مصنوعی: محل قدم‌زدن و نشستن کسانی که شراب نوشیده و مست هستند، همیشه شلوغ و پرزندگی است. به همین دلیل، در شب‌ها چراغ لاله‌ای به پای تاک‌ها روشن می‌ماند.
به زیر لب سلیم افغان خود را می‌کنم پنهان
که این آتش اگر گردد بلند، افلاک می‌سوزد
هوش مصنوعی: من به آرامی فریادهای سلیم را در دل خود پنهان می‌کنم، زیرا اگر این آتش شعله‌ور شود، آسمان‌ها را نیز خواهد سوزاند.