شمارهٔ ۳۶۱
سحر شد و دم تأثیر ناله میگذرد
تو خفته ای به کمین و غزاله میگذرد
ز چیست این همه تعجیل عمر، حیرانم
که تند و تلخ چو دور پیاله میگذرد
به رخصت تو که خواهم به آب می شستن
نه صفحه را، که سخن در رساله میگذرد
ز باد صبح سبکخیزتر بود، آری
نگه به روی تو بر برگ لاله میگذرد
صبا ز حلقهٔ زلف تو بوی مشک گرفت
گمان بری که ز ناف غزاله میگذرد
خوش آنکه دختر رز در نقاب عصمت بود
بیا سلیم که حرف دوساله میگذرد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سحر شد و دم تأثیر ناله میگذرد
تو خفته ای به کمین و غزاله میگذرد
هوش مصنوعی: صبح شده و صدای ناله تأثیر خود را میگذارد، در حالی که تو خوابیدهای و جوانی زیبا از کنار تو میگذرد.
ز چیست این همه تعجیل عمر، حیرانم
که تند و تلخ چو دور پیاله میگذرد
هوش مصنوعی: چرا عمر اینگونه سریع و تلخ میگذرد؟ من در حیرتم که چرا مانند دور پیاله بهسرعت در حال گذر است.
به رخصت تو که خواهم به آب می شستن
نه صفحه را، که سخن در رساله میگذرد
هوش مصنوعی: با اجازه تو، من نمیخواهم فقط صفحهای را شستشو دهم، بلکه قصد من این است که سخن و جملات را در نوشتهای به خوبی انتقال دهم.
ز باد صبح سبکخیزتر بود، آری
نگه به روی تو بر برگ لاله میگذرد
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی به آرامی و سرسبزی حرکت میکند و نگاه من به چهره تو، به مانند نوری که بر لالههای زیبا میافتد، میگذرد.
صبا ز حلقهٔ زلف تو بوی مشک گرفت
گمان بری که ز ناف غزاله میگذرد
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی از حلقههای موهای تو بوی خوشی به مشام میرساند، گویی که عطرش از ناحیهی کمر غزال عبور میکند.
خوش آنکه دختر رز در نقاب عصمت بود
بیا سلیم که حرف دوساله میگذرد
هوش مصنوعی: خوش به حال کسی که دختری پاکدامن و با وقار دارد. بیا، سلیم، که حرف و سخنهای بیاساس و گذرا بهزودی فراموش میشوند.

سلیم تهرانی