شمارهٔ ۳۵۳
بر ما دمی نمی گذرد بی شراب تلخ
تا چند همچو ابر توان خورد آب تلخ
شیرینی زلال طرب را ز گل بپرس
روزی ما چو سبزه ی میناست آب تلخ
آنجا که عشق غارت آسودگی کند
بادام تلخ را نگذارد به خواب تلخ
با یکدگر خوش است نشاط و غم جهان
ریزند ازان به شربت شیرین گلاب تلخ
فرهاد را به عشق ز حرف وفا سلیم
در کوه داده صورت شیرین جواب تلخ
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر ما دمی نمی گذرد بی شراب تلخ
تا چند همچو ابر توان خورد آب تلخ
هوش مصنوعی: ما هیچ لحظهای را بدون نوشیدن شراب تلخ نمیگذرانیم. تا چه زمانی باید مانند ابرها این آب تلخ را تحمل کنیم؟
شیرینی زلال طرب را ز گل بپرس
روزی ما چو سبزه ی میناست آب تلخ
هوش مصنوعی: از گل بپرس دربارهی شیرینی و شادی خالصی که وجود دارد. روزهای ما مانند سبزههای میناست، در حالی که طعم زندگی ممکن است تلخ و تلخکامی باشد.
آنجا که عشق غارت آسودگی کند
بادام تلخ را نگذارد به خواب تلخ
هوش مصنوعی: در جایی که عشق آرامش را میدزدد، بادام تلخ نمیگذارد به خواب تلخی برویم.
با یکدگر خوش است نشاط و غم جهان
ریزند ازان به شربت شیرین گلاب تلخ
هوش مصنوعی: خوشحالی و اندوه در کنار هم زیباست و زندگی میتواند لحظات شیرین و تلخی را به همراه داشته باشد.
فرهاد را به عشق ز حرف وفا سلیم
در کوه داده صورت شیرین جواب تلخ
هوش مصنوعی: فرهاد به خاطر عشقاش، از دلایل وفاداری سلیم در کوه، با وجود زیبایی شیرین، پاسخی تلخ دریافت کرده است.

سلیم تهرانی