شمارهٔ ۳۵۱
خوش آن دمی که لبم گردد آشنای قدح
به پای خم سر خود را نهم به جای قدح
بنوش می که سری در جهان نمی بینم
که چون حباب بود خالی از هوای قدح
به غیر حرف می از می کشان چه می خواهی
که در نماز نخوانند جز دعای قدح
ز دل جفای ترا وصل عذرخواهی کرد
که بوسه ی لب ساقی ست خونبهای قدح
کنم سلیم وصیت که ساقی از پس مرگ
کند چو توبه به خاکم به زیر پای قدح
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوش آن دمی که لبم گردد آشنای قدح
به پای خم سر خود را نهم به جای قدح
هوش مصنوعی: در آن لحظهای که لبم با جام نوشیدنی آشنا شود، سرم را به جای جام در کنار خم نهم.
بنوش می که سری در جهان نمی بینم
که چون حباب بود خالی از هوای قدح
هوش مصنوعی: بنوش نوشیدنی را، زیرا در این جهان هیچ چیز را نمیبینم که مانند حباب امکان خالی بودن از هوای کنار لیوان را داشته باشد.
به غیر حرف می از می کشان چه می خواهی
که در نماز نخوانند جز دعای قدح
هوش مصنوعی: از دیگر سخنان مینوشان چه میخواهی که در نماز، جز دعا برای شراب نخوانند؟
ز دل جفای ترا وصل عذرخواهی کرد
که بوسه ی لب ساقی ست خونبهای قدح
هوش مصنوعی: از دل به خاطر ظلم و بیوفایی تو، عذرخواهی کرده است، زیرا بوسهای که بر لب ساقی میزنند، بهایی است برای نوشیدن از قدح.
کنم سلیم وصیت که ساقی از پس مرگ
کند چو توبه به خاکم به زیر پای قدح
هوش مصنوعی: من به سلیم وصیت میکنم که بعد از مرگم، ساقی به یاد من، مثل توبهای که بر زمین است، از روی قدح بر من بگذرد.

سلیم تهرانی