گنجور

شمارهٔ ۳۵

عشق را در قید دارد پیکر رنجور ما
گشت زنجیر سلیمان، نقش پای مور ما
پوست تخت فقر ما را مسند آزادگی ست
پادشاه وقت خویشیم و جنون دستور ما
بر سر خوان محبت هر چه خواهی حاضر است
نغمه سیر آهنگ شد از کاسه ی طنبور ما
خاطر از آسایش عالم مکن خرم که نیست
سودی از نزدیکی منزل به راه دور ما
بس که در تعمیر ما دارد تغافل روزگار
خشت، ترسم خاک گردد بر سر مزدور ما
آب می گفت آتش و می مرد از لب تشنگی
در مزاجش کار کرد از بس کباب شور ما
معبد عاشق شهادتگاه خود باشد سلیم
دار را محراب طاعت می‌کند منصور ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق را در قید دارد پیکر رنجور ما
گشت زنجیر سلیمان، نقش پای مور ما
هوش مصنوعی: عشق ما را در چنگال خود اسیر کرده است، مانند زنجیر سلیمان که بر پای مور ما پیچیده است.
پوست تخت فقر ما را مسند آزادگی ست
پادشاه وقت خویشیم و جنون دستور ما
هوش مصنوعی: زندگی ما در دشواری،‌ به نوعی نشانه‌ای از آزادی است. ما در زمان خود، پادشاهان سرنوشت خود هستیم و دیوانگی‌مان راهنمای ماست.
بر سر خوان محبت هر چه خواهی حاضر است
نغمه سیر آهنگ شد از کاسه ی طنبور ما
هوش مصنوعی: در محفل عشق و محبت، هر چیزی که بخواهی آماده است. نغمه‌های زیبا و دل‌نواز از آلات موسیقی ما به گوش می‌رسد.
خاطر از آسایش عالم مکن خرم که نیست
سودی از نزدیکی منزل به راه دور ما
هوش مصنوعی: به خاطر آرامش دنیا دلخوش نباش، چون نزدیکی به خانه‌ام فایده‌ای ندارد اگر راه دوری را در پیش داشته باشم.
بس که در تعمیر ما دارد تغافل روزگار
خشت، ترسم خاک گردد بر سر مزدور ما
هوش مصنوعی: چون روزگار به ما بی‌توجهی می‌کند و در کار اصلاح و بهبود ما سهل‌انگاری می‌نماید، می‌ترسم که خاک بر سر کارگر ما بریزد و زحمات او بی‌نتیجه بماند.
آب می گفت آتش و می مرد از لب تشنگی
در مزاجش کار کرد از بس کباب شور ما
هوش مصنوعی: آب به آتش می‌گفت و از شدت تشنگی در حال تلف شدن بود. او به خاطر تاثیر کباب شور ما، دیگر نتوانست تحمل کند.
معبد عاشق شهادتگاه خود باشد سلیم
دار را محراب طاعت می‌کند منصور ما
هوش مصنوعی: معبد عاشق، محل شهادت او خواهد بود. سلیم، برای خود محراب پرستش می‌سازد و منصور ما نیز به این عمل مشروعیت می‌بخشد.