گنجور

شمارهٔ ۳۳

لب تو کرد پر از می ایاغ آینه را
نمود زلف تو دود چراغ آینه را
به صبر چاره ی درد دلم حواله مکن
مبند مرهم زنگار، داغ آینه را
به راه عشق ز غم روی دل متاب که هست
صفا ز سبزه ی زنگار، باغ آینه را
ز لطف پیر مغان یافتم ز دل خبری
گرفته ام ز سکندر سراغ آینه را
چه غم سلیم دلم را ز طعنه ی دشمن
ز باد نیست زیانی چراغ آینه را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لب تو کرد پر از می ایاغ آینه را
نمود زلف تو دود چراغ آینه را
هوش مصنوعی: لب تو پر از شراب شده و زلف تو مانند دودی است که چراغ را تحت تاثیر قرار می‌دهد، این اثرات به زیبایی آینه اضافه شده است.
به صبر چاره ی درد دلم حواله مکن
مبند مرهم زنگار، داغ آینه را
هوش مصنوعی: به صبر به عنوان راه‌حلی برای درد دل من اشاره نکن و مرهمی که بر روی زخم‌های کهنه‌ام می‌گذاری، بر روی داغی که در آینه مانده است نگذار.
به راه عشق ز غم روی دل متاب که هست
صفا ز سبزه ی زنگار، باغ آینه را
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، از غم دل خود را دور نگه‌دار، زیرا زیبایی و صفا همانند سبزه‌ای تازه، در دل باغ آینه وجود دارد.
ز لطف پیر مغان یافتم ز دل خبری
گرفته ام ز سکندر سراغ آینه را
هوش مصنوعی: از مهربانی پیر مغان، خبر جدیدی از دل و احساساتم پیدا کردم و از سکندر، نشانی از آینه را گرفته‌ام.
چه غم سلیم دلم را ز طعنه ی دشمن
ز باد نیست زیانی چراغ آینه را
هوش مصنوعی: دل سلیم من از طعنه‌های دشمن ناراحت نیست، زیرا باد به چراغ آینه آسیبی نمی‌زند.