گنجور

شمارهٔ ۳۲

شعله دارد ز تو آیین غضبناکی را
اجل از طرز تو آموخته بی باکی را
ای جوانان، هنر از پیر بباید آموخت
یاد گیرید ز ما مستی و بی باکی را
مرکز دایره ی موج محیط است زمین
به حقارت منگر این بدن خاکی را
بهر جانی چه کشی این همه تلخی ز جهان
باد شیرینی جان زهر، تو تریاکی را!
چند برهم زند اوراق خود از بیم خزان
گل این باغ که گم کرده خط پاکی را
چرک دنیا همه در جیب تو زاهد جمع است
از کجا یافتی این کیسه ی دلاکی را؟
عیبجویی من از خصم چنان است سلیم
که می نیشکری طعنه زند تاکی را

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شعله دارد ز تو آیین غضبناکی را
اجل از طرز تو آموخته بی باکی را
هوش مصنوعی: شعله‌ای که از وجود تو می‌سوزد، نشانی از خشم تو دارد و مرگ، بی‌دریغ، از شیوه تو شجاعت را یاد گرفته است.
ای جوانان، هنر از پیر بباید آموخت
یاد گیرید ز ما مستی و بی باکی را
هوش مصنوعی: ای جوانان، هنر و تجربه را از بزرگترها باید یاد بگیرید. از ما بیاموزید که چگونه با دل شاد و شجاعت زندگی کنید.
مرکز دایره ی موج محیط است زمین
به حقارت منگر این بدن خاکی را
هوش مصنوعی: مرکز دایره موج، خود زمین است و نباید به این بدن خاکی بی‌ارزش نگاه کرد.
بهر جانی چه کشی این همه تلخی ز جهان
باد شیرینی جان زهر، تو تریاکی را!
هوش مصنوعی: برای چه جانت این همه تلخی‌های زندگی را تحمل می‌کند، در حالی که شیرینی جانت مانند تریاکی است که زهر را از بین می‌برد؟
چند برهم زند اوراق خود از بیم خزان
گل این باغ که گم کرده خط پاکی را
هوش مصنوعی: با نگرانی از فصل خزان، چقدر برگه‌های خود را به هم می‌زند، انگار که برای نگهداری زیبایی این باغ تلاش می‌کند، در حالی که نشان پاکی‌اش را گم کرده است.
چرک دنیا همه در جیب تو زاهد جمع است
از کجا یافتی این کیسه ی دلاکی را؟
هوش مصنوعی: دنیا با تمام ناپاکی‌هایش فقط در جیب تو زاهد جمع شده است. از کجا این کیسه‌ی خاص و باارزش را پیدا کردی که می‌توانی آن را در اختیار داشته باشی؟
عیبجویی من از خصم چنان است سلیم
که می نیشکری طعنه زند تاکی را
هوش مصنوعی: نقد و انتقاد من از دشمن به این صورت است که مثل زنبور عسل به طعنه و کنایه می‌زند، اما در عین حال می‌خواهد تلخی را به او بچشاند.