شمارهٔ ۲۹
ای تازه رو، ز زخم خدنگ تو داغ ما
از روغن کمان تو روشن چراغ ما
با نکهت تو صحبت ما درگرفته است
ای کاش بوی گل نخورد بر دماغ ما
راضی جنون ما به گریبان پاره نیست
از چاک سینه شد گل صد برگ، داغ ما
در عشق هرگز از دل ما آه سر نزد
آیینه ایم و دود ندارد چراغ ما
آگاه نیست خضر ز احوال ما سلیم
عنقا کجاست تا به تو گوید سراغ ما
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای تازه رو، ز زخم خدنگ تو داغ ما
از روغن کمان تو روشن چراغ ما
هوش مصنوعی: ای زیبای تازهرو، زخم تیر تو باعث شده که درد ما مانند روغن در آتش روشن شود و نور افشانی کند.
با نکهت تو صحبت ما درگرفته است
ای کاش بوی گل نخورد بر دماغ ما
هوش مصنوعی: گفت و گوی ما با عطر تو آغاز شده است، کاش بوی گل به مشام ما نمیرسید.
راضی جنون ما به گریبان پاره نیست
از چاک سینه شد گل صد برگ، داغ ما
هوش مصنوعی: ما از جنون خود ناراضی نیستیم؛ چون از چاکهای سینهامان، گلی مانند گل صد برگ شکوفه کرده است و نشاندهندهی درد و داغ ماست.
در عشق هرگز از دل ما آه سر نزد
آیینه ایم و دود ندارد چراغ ما
هوش مصنوعی: در عشق، دل ما هرگز از ناراحتی یا حسرت ناله نمیکند. ما مانند آینهای هستیم که در آن تصویر عشق منعکس میشود و چراغ وجود ما هیچ دودی ندارد، یعنی دلیلی برای اندوه و غم نیست.
آگاه نیست خضر ز احوال ما سلیم
عنقا کجاست تا به تو گوید سراغ ما
هوش مصنوعی: خضر از وضعیت ما خبر ندارد؛ باید ببینیم سلیم عنقا کجاست تا او به ما بگوید چه بر ما گذشته است.