شمارهٔ ۲۳
نمی کشد به چمن، طبع پرغرور مرا
شراب می کشد آنجا گهی به زور مرا
بگیر خاتم جم می فروش از دستم
شده ست یک دوسه پیمانه می ضرور مرا
ز حال مجلسیان باخبر نیم، اما
کباب بی نمک است و شراب شور مرا
چو دل بجاست، اگر سر رود چه غم دارم
گل کدو بود این ساغر بلور مرا
سلیم از اثر پرتو محبت اوست
که همچو صبح نفس دم زند ز نور مرا
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نمی کشد به چمن، طبع پرغرور مرا
شراب می کشد آنجا گهی به زور مرا
هوش مصنوعی: حس پرشور و مغرور من به راحتی در چمن نمیکشد، بلکه شراب مرا به آنجا میبرد و گاهی مجبورم میکند که به آنجا بروم.
بگیر خاتم جم می فروش از دستم
شده ست یک دوسه پیمانه می ضرور مرا
هوش مصنوعی: از فروشنده، انگشتر جمشید را بگیر که در دستم مانده و برایم یک یا دو پیمانه می لازم است.
ز حال مجلسیان باخبر نیم، اما
کباب بی نمک است و شراب شور مرا
هوش مصنوعی: من خبر ندارم که مجلسیان چه احوالی دارند، اما وضعیت من مثل کبابی بدون نمک و شرابی تلخ است.
چو دل بجاست، اگر سر رود چه غم دارم
گل کدو بود این ساغر بلور مرا
هوش مصنوعی: اگر دل شاد باشد، چه دردی دارد که سرم از دست برود؟ این جام بلورین هم مانند گل کدو است.
سلیم از اثر پرتو محبت اوست
که همچو صبح نفس دم زند ز نور مرا
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که افرادی که تحت تأثیر عشق و محبت او قرار دارند، مانند صبحی روز را آغاز میکنند. این نور و روشنی که از محبت او ناشی میشود، سبب میشود که زندگی آنها پر از سلامتی و شادابی باشد.