شمارهٔ ۲۰
تجلی بر نمی تابی، ز بی تابی چه سود اینجا
که موسی هم تمنا کرد و خود را آزمود اینجا
درین مجلس چه طرفی کس ز عشرت می تواند بست
که در پیمانه می شور است از چشم حسود اینجا
غمش را از عدم با خود دل ما در وجود آورد
در آنجا زخم را بستیم و خون او گشود اینجا
بود در ماتم لب تشنگان، دریای نیل است این
که چون فیروزه گوهر از صدف خیزد کبود اینجا
سبکروحان شوق او گرانجانی نمی دانند
رود بر باد پیش از شعله خاکستر چو دود اینجا
سلیم آخر ازین دارالشفا نومید برگشتم
به امید دوا تا چند بتوان خسته بود اینجا؟
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تجلی بر نمی تابی، ز بی تابی چه سود اینجا
که موسی هم تمنا کرد و خود را آزمود اینجا
هوش مصنوعی: تو نمیتوانی ظهور پیدا کنی، پس از بیتابی چه فایده؟ اینجا که حتی موسی (پیامبر) هم آرزو کرد و خود را در اینجا آزمایش کرد.
درین مجلس چه طرفی کس ز عشرت می تواند بست
که در پیمانه می شور است از چشم حسود اینجا
هوش مصنوعی: در این مجلس چه کسی میتواند از لذتها بهرهمند شود، وقتی در جام، به خاطر حسادت چشمهای دیگران، آشفتگی و ناآرامی وجود دارد؟
غمش را از عدم با خود دل ما در وجود آورد
در آنجا زخم را بستیم و خون او گشود اینجا
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر غمش از عدم و نبود اینجا پر شد و در آنجا زخم او را مداوا کردیم و در همین جا نیز خون او به راه افتاد.
بود در ماتم لب تشنگان، دریای نیل است این
که چون فیروزه گوهر از صدف خیزد کبود اینجا
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر خیرهکنندهای از دریای نیل اشاره شده است که در زمانهای سخت و دردناک، منعکسکننده تشنگی و نیاز به آب است. آب نیل، مانند جواهراتی از صدف، به رنگ آبی زنده و زیبا است و نمادی از امید و زندگی در میان سختیها به شمار میآید.
سبکروحان شوق او گرانجانی نمی دانند
رود بر باد پیش از شعله خاکستر چو دود اینجا
هوش مصنوعی: این بیت به بیان حالتی از شوق و عشق میپردازد. شاعر به توصیف روحی سبکبال و سرشار از شوق میپردازد که نمیتواند بار گران مشکلات و موانع را تحمل کند. او اشاره دارد که مانند دودی که در آتش میسوزد، در آستانهی ذوب شدن است و این حالت برای او بسیار دردناک و خاموشکننده است. در واقع، این تصویر احساسات عمیق و شکنندهای را به تصویر میکشد که در میان آتش عشق و آرزوها قرار دارد.
سلیم آخر ازین دارالشفا نومید برگشتم
به امید دوا تا چند بتوان خسته بود اینجا؟
هوش مصنوعی: در نهایت، از این محل درمان ناامید برگشتم و به امید پیدا کردن دارو، دیگر چه زمانی میتوانم در این جا خسته و ناامید بمانم؟