شمارهٔ ۱۴
مزن به خون من ای پر عتاب، استغنا
که می پرست نزد بر شراب، استغنا
دلی که در چمن محفل تو ره دارد
زند به باغ چو مرغ کباب استغنا
به خوان فقر بود هر که سیر چشم، زند
به قرص پنجه کش آفتاب استغنا
خوشا دیار قناعت که می زنند اطفال
به شیر دایه، شب ماهتاب استغنا
مکن تواضع اهل زمانه را تقصیر
که کرد خانه ی ما را خراب استغنا
سلیم سوخت مرا تشنگی و بر لب جوی
زند چو موج، لب من به آب استغنا
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مزن به خون من ای پر عتاب، استغنا
که می پرست نزد بر شراب، استغنا
هوش مصنوعی: مرا در نهان بزن ای کسی که همیشه خشمگین هستی، خود را بالاتر از من ندان و یاد بگیر که در کنار شراب دوستداشتنی، عشق را نیز باید پرستید.
دلی که در چمن محفل تو ره دارد
زند به باغ چو مرغ کباب استغنا
هوش مصنوعی: دل کسی که در چمن زار تو آزادی و جستوخیز دارد، مانند پرندهای است که در باغ پرواز کرده و از بینیازی لذت میبرد.
به خوان فقر بود هر که سیر چشم، زند
به قرص پنجه کش آفتاب استغنا
هوش مصنوعی: هر کسی که به نعمت و ثروت دست یافته، به خاطر فقر و نیاز دیگران نخواهد بود و این ناز و خودبینی مثل آفتاب، نشاندهنده بینیازی و خود اتکایی اوست.
خوشا دیار قناعت که می زنند اطفال
به شیر دایه، شب ماهتاب استغنا
هوش مصنوعی: دیاری که در آن قناعت حاکم باشد، جایی است که بچهها به آرامی با شیر دایه بزرگ میشوند و شبها زیر نور ماه آرامش دارند.
مکن تواضع اهل زمانه را تقصیر
که کرد خانه ی ما را خراب استغنا
هوش مصنوعی: تو نباید به تواضع و فروتنی دیگران در این زمان خرده بگیری، زیرا این خودخواهی و بینیازی ما بود که خانهامان را ویران کرد.
سلیم سوخت مرا تشنگی و بر لب جوی
زند چو موج، لب من به آب استغنا
هوش مصنوعی: تشنگی مرا به شدت عذاب میدهد و من در کنار جوی آب مانند موجی که میزند، لبم به آب نیازی ندارد.