گنجور

شمارهٔ ۵

ز سائلان درت هیچکس نشد واقف
به اینکه هست تقدم سوال را به جواب
به روز کین که نشینی به باره‌ای که برش
ز تک بماند خنگ فلک چو خر به خلاب
اگر ز شرق به غرب آید ورود گوئی
که بیشتر ز زمان ایاب اوست ذهاب
در آن زمان گره آسمان زنوک رماح
شود مشبک چون عنکبوت اسطرلاب
زمین معرکه را زابر تیغ خود سازی
چو بحر خون و سرکشتگان چو حباب
قراب تیغ تو دایم بود چو سینه ی خصم
چه حاجت است که تیغ آوری برون زقراب؟
بود حسام تو چون عابدی که سجده گهش
تن عدو بود و طاق ابرویش محراب
کسی نخواهد تا تلخی شرنگ از شهد
کسی نیابد تا مستی شراب از آب
به جای شهد به کام مخالف تو شرنگ
به جای آب به جام موافق تو شراب
زبیم قهر تو پیوست تلخکام اعدا
ز فیض لطف تو همواره کامیاب احباب

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز سائلان درت هیچکس نشد واقف
به اینکه هست تقدم سوال را به جواب
هوش مصنوعی: هیچ‌کدام از درخواست‌کنندگان تو از این موضوع آگاه نشدند که ابتدا باید سوال مطرح شود تا پاسخ به آن داده شود.
به روز کین که نشینی به باره‌ای که برش
ز تک بماند خنگ فلک چو خر به خلاب
هوش مصنوعی: زمانی که بر سرِ کینه‌ات نشسته‌ای، به جایی خواهی رسید که زمین و زمان به خاطر تو به هم می‌خورد، مانند خر که در باتلاق گرفتار می‌شود.
اگر ز شرق به غرب آید ورود گوئی
که بیشتر ز زمان ایاب اوست ذهاب
هوش مصنوعی: اگر کسی از شرق به غرب بیاید، گویی که او بیشتر از زمان خود سفر کرده و رفته است.
در آن زمان گره آسمان زنوک رماح
شود مشبک چون عنکبوت اسطرلاب
هوش مصنوعی: در آن زمان، آسمان به شکلی پیچیده و شبیه به تارهای عنکبوت مانند می‌شود و در هم می‌پیچد.
زمین معرکه را زابر تیغ خود سازی
چو بحر خون و سرکشتگان چو حباب
هوش مصنوعی: زمین را به میدان جنگی تبدیل کن و با شمشیرت آن را پر از خون کن، به طوری که سرهای کشته‌شدگان مانند حباب‌های روی دریا به نظر برسند.
قراب تیغ تو دایم بود چو سینه ی خصم
چه حاجت است که تیغ آوری برون زقراب؟
هوش مصنوعی: تیغ تو همیشه در آغوش خود، همچون قلب دشمن است؛ پس چه نیازی به بیرون آوردن تیغ از غلاف داری؟
بود حسام تو چون عابدی که سجده گهش
تن عدو بود و طاق ابرویش محراب
هوش مصنوعی: حسام تو مانند عابدی است که هنگام عبادت، دشمنش در برابرش قرار دارد و قوس ابرویش به مانند محراب عبادت اوست.
کسی نخواهد تا تلخی شرنگ از شهد
کسی نیابد تا مستی شراب از آب
هوش مصنوعی: هیچ کس دوست ندارد تلخی زهر را از شیرینی کسی بچشد، همان‌طور که هیچ کس نمی‌خواهد لذت مستی شراب را از آب بیابد.
به جای شهد به کام مخالف تو شرنگ
به جای آب به جام موافق تو شراب
هوش مصنوعی: به جای لذت و شیرینی که باید از دشمنان گرفت، تلخی و سختی به او می‌چشانی؛ و به جای آرامش و دوستی، نوشیدنی خوشگوار را به دوستانت می‌دهی.
زبیم قهر تو پیوست تلخکام اعدا
ز فیض لطف تو همواره کامیاب احباب
هوش مصنوعی: از شدت قهر تو، دشمنان همیشه تلخی و ناکامی را تجربه می‌کنند، در حالی که دوستان تو همیشه از لطف و محبت تو بهره‌مند و خوشبخت هستند.