گنجور

شمارهٔ ۳۱ - تبریک عید و مدح

جابر ایوان حمل زینب ده خاور گرفته
یا مکان بر تخت جم شاه فریدون فر گرفته
بزمگاه جشن عید شه زدست درفشانش
همچو گردون گوئیا پیرایه از اختر گرفته
محفل آرای قدر دربار گاه خسروی، جا
تا پی آرایش آن قصر جان پرور گرفته
از شفق می وز فلک ساقی ز خور ساغر گزیده
از پرن نقل از زحل عود از قمر مجمر گرفته
صره های زر به هر سیمین طبق در پیشگاهش
یا سپهری بر زمین برجی پر از اختر گرفته
تا چو سیم وزر نثار بارگاه او کنندش
قرص مهر و مه صفای سیم و رنگ زر گرفته
صد غریو توپ از لب شعله چون تنیین کشیده
صد خروشان کوس از دل نعره چون تندر گرفته
از فغان آن سینه ی افلاک را پر رخنه کرده
وزدخان این گردن خورشید در چنبر گرفته
سوی گردون خاست از هر سود خان پر شراری
با هزاران شاخ سنبل دیدهٔ عبهر گرفته

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جابر ایوان حمل زینب ده خاور گرفته
یا مکان بر تخت جم شاه فریدون فر گرفته
هوش مصنوعی: جابر، ایوان حمل زینب را در خاور گرفته، یا اینکه جایگاهش بر تخت جمشید و نزد شاه فریدون است.
بزمگاه جشن عید شه زدست درفشانش
همچو گردون گوئیا پیرایه از اختر گرفته
هوش مصنوعی: جشن عید در محیطی نورانی و شاد برپا شده است، به طوری که زیبایی و درخشندگی آن همچون آسمان و ستاره‌ها به نظر می‌رسد، گویی که آرایش و زینت از ستاره‌ها گرفته شده است.
محفل آرای قدر دربار گاه خسروی، جا
تا پی آرایش آن قصر جان پرور گرفته
هوش مصنوعی: محفل زیبای دربار شاهانه، به تزیین و آرایش قصر جان‌بخش اختصاص یافته و به همین خاطر، مکان به شدت زیبا و دلنواز شده است.
از شفق می وز فلک ساقی ز خور ساغر گزیده
از پرن نقل از زحل عود از قمر مجمر گرفته
هوش مصنوعی: از افق سرخ رنگ، آسمان مانند یک ساقی مشغول سرو نوش است و از خورشید جامی پر کرده است. همچنین از زحل عطر و بوی خوشی به مشام می‌رسد و از ماه هم سوختی برای روشن کردن مشعل فراهم شده است.
صره های زر به هر سیمین طبق در پیشگاهش
یا سپهری بر زمین برجی پر از اختر گرفته
هوش مصنوعی: در مقابل او، سینی از طلا و ظرفی نقره‌ای وجود دارد که مانند دامن آسمان، بر روی زمین به شکل برجی پر از ستاره‌ها ساخته شده است.
تا چو سیم وزر نثار بارگاه او کنندش
قرص مهر و مه صفای سیم و رنگ زر گرفته
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و شکوه شخصیتی اشاره شده که مانند طلا و نقره مورد محبت و احترام قرار می‌گیرد. این فرد به قدری ارزشمند است که دیگران به خاطر او و به عنوان نشانه‌ای از عشق و ارادت، از شیرینی و زیبایی خودشان فدای او می‌کنند. به عبارت دیگر، این فرد به قدری مهم و باارزش است که دیگران تمام زیبایی‌ها و مزایای خود را به پای او می‌ریزند.
صد غریو توپ از لب شعله چون تنیین کشیده
صد خروشان کوس از دل نعره چون تندر گرفته
هوش مصنوعی: صدای توپ‌ها از لب شعله‌ها به گوش می‌رسد و مانند صدای طنین افکنده‌ای به گوش می‌رسد. همزمان نعره‌هایی مانند صدای رعد و برق از دل این صداها به گوش می‌رسد.
از فغان آن سینه ی افلاک را پر رخنه کرده
وزدخان این گردن خورشید در چنبر گرفته
هوش مصنوعی: از صدای فریاد آن، آسمان‌ها پر از شکاف و ترک شده‌اند و بخار ناشی از این گردن، خورشید را در حلقه‌ای گرفتار کرده است.
سوی گردون خاست از هر سود خان پر شراری
با هزاران شاخ سنبل دیدهٔ عبهر گرفته
هوش مصنوعی: از هر سو، آتش شوری در آسمان بر افروخته شده است و هزاران شاخه سنبل، نگاه‌ها را زیبا و جالب کرده‌اند.