گنجور

شمارهٔ ۲۸

خان فلک اجلال حسین آنکه بنا کرد
محکم تر از ارکان بهشت این دو سراچه
آن رتبت بستان جلالت که از او شد
زیبنده چو بستان بهشت این دو سراچه
زایوان فلک قصر جلالش بود ارفع
زآنسان که زایوان بهشت این دو سراچه
دارد ارم خلوتش از حور بهشتی
خادم چو ز غلمان بهشت این دو سراچه
بر وضع ارم زد حرمش طعنه به سامان
چونانکه به سامان بهشت این دو سراچه
نبود عجب ار زآتش غیرت بگدازد
چون شمع شبستان بهشت این دو سراچه
ز آن بیش نبودند سزاوار و گرنه
می بود زسکان بهشت این دو سراچه
از دیده فتد روضه ی رضوانش ببیند
گر دیده ی رضوان بهشت این دو سراچه
گر نیست بهشت از چه شب و روز بود پر
از نعمت الوان بهشت این دو سراچه
القصه بنا چون شد از افزونی رتبت
شد باعث نقصان بهشت این دو سراچه
بنوشت (سحاب) از پی تاریخ بنایش:
«بینی چو دو ایوان بهشت این دو سراچه»

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خان فلک اجلال حسین آنکه بنا کرد
محکم تر از ارکان بهشت این دو سراچه
هوش مصنوعی: خان آسمان، بزرگی حسین است که محکم‌تر از پایه‌های بهشت، این دو دنیا را بنا کرده است.
آن رتبت بستان جلالت که از او شد
زیبنده چو بستان بهشت این دو سراچه
هوش مصنوعی: مرتبه‌ات را بگیر و به زیبایی‌اش بیفزای که همانند بهشت، شایستگی‌اش را دارد.
زایوان فلک قصر جلالش بود ارفع
زآنسان که زایوان بهشت این دو سراچه
هوش مصنوعی: قصر با شکوه فلک به شکلی بالاتر و برتر از قصر بهشت است؛ مانند اینکه دو سراچه، در جایگاه و مقام خود با یکدیگر قابل مقایسه نیستند.
دارد ارم خلوتش از حور بهشتی
خادم چو ز غلمان بهشت این دو سراچه
هوش مصنوعی: در جایگاه خوشبو و آرامش‌بخش او، خدمتگزارانی از فرشتگان بهشتی وجود دارند، مانند جوانان زیبا و دل‌انگیز بهشتی که در این عالم و آن عالم حضور دارند.
بر وضع ارم زد حرمش طعنه به سامان
چونانکه به سامان بهشت این دو سراچه
هوش مصنوعی: در اینجا به جلوه و زیبایی یک معبد یا مکان مذهبی اشاره شده است که با زیبایی و نظم خاصی جانمایی شده است. به طوری که بر افراز اشیاء و Gestaltungهای خود، زیبایی خاصی دارد، مشابه زیبایی بهشت. اینجا نشان‌دهنده‌ی نوعی احترام و تحسین به نظم و هماهنگی در هر دو مکان است.
نبود عجب ار زآتش غیرت بگدازد
چون شمع شبستان بهشت این دو سراچه
هوش مصنوعی: عجیب نیست اگر غیرت مانند آتش، خیلی زود فروکش کند و مثل شمعی در مکانی زیبا، خاموش شود.
ز آن بیش نبودند سزاوار و گرنه
می بود زسکان بهشت این دو سراچه
هوش مصنوعی: این دو نفر به قدری شایسته نبودند که اگر می‌بودند، می‌توانستند در کنار ساکنان بهشت زندگی کنند.
از دیده فتد روضه ی رضوانش ببیند
گر دیده ی رضوان بهشت این دو سراچه
هوش مصنوعی: اگر چشمانش به باغ بهشت بیفتد، می‌تواند جمال دل‌ربای آن را ببیند، اگر چشمان بهشت هم این دو سراچه را ببینند.
گر نیست بهشت از چه شب و روز بود پر
از نعمت الوان بهشت این دو سراچه
هوش مصنوعی: اگر بهشتی وجود ندارد، پس چرا شب و روز پر از نعمت‌های مختلف است و این دنیا همچون بهشتی برای ما به نظر می‌آید؟
القصه بنا چون شد از افزونی رتبت
شد باعث نقصان بهشت این دو سراچه
هوش مصنوعی: در نتیجه، هنگامی که مقام و مرتبه ما افزایش یافت، این افزایش باعث شد بهشت این دو دنیا کم شود.
بنوشت (سحاب) از پی تاریخ بنایش:
«بینی چو دو ایوان بهشت این دو سراچه»
هوش مصنوعی: سحاب در اینجا اشاره به نوشتن تاریخ شهر یا بنایی دارد. او می‌گوید که وقتی به این مکان نگاه می‌کنی، مانند دو ایوان بهشت است و این دو بخش از زیبایی بهره‌مندند.