شمارهٔ ۱۴
فلک جناب و ملک رتبه میرزا احمد
توئی که مرحمتت روح را کند تفریح
هم از نسایم لطفت مشام را تعطیر
هم از روایح خلقت قلوب را ترویح
بود ز پرتو رایت به رشک نار کلیم
بود زنکهت لطفت به شرم باد مسیح
اگر به بحر بسنجم دل تو محض خطاست
و گر چو ابر بگویم کف تو کذب صریح
که هست بحر دلت را به بحر صد تفضیل
که هست ابر کفت را به ابر صد ترجیح
زبان به وصف تو قاصر بود به وقت ثنا
بیان ز مدح تو عاجز شود به وقت مدیح
ترا رواست که انگشت من بفرساید
گه شمردن تهلیل و خواندن تسبیح
دگر چه گویم بی یاری قلم تاریخ
نه سجه ی که به آسانیش دهم تصحیح
دگر گرفتم کز تکمه ی گریبان هم
ادای ذکر درست است و استخاره صحیح
تو خود بگوی که من هر زمان چه سان بر خلق
خجل بمانم از این کار زشت و فعل قبیح
غرض ز گفتن این دلپذیر قطعه که هست
به کام هر کس شیرین و دلنشین و ملیح
صریح مطلب من شد عیان که می گویند
کنایه در بر داناست ابلغ التصریح
شمارهٔ ۱۳ - معما بنام زر و مدح: چیست آن لعبت که زیبا شکل و نیکو منظر است؟شمارهٔ ۱۵ - مدح و تاریخ: خان زمان یگانه ی دوران علی نقی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فلک جناب و ملک رتبه میرزا احمد
توئی که مرحمتت روح را کند تفریح
هوش مصنوعی: ای آسمان و ای ملک، تو مقام و منزلت میرزا احمد هستی که مهربانیات به جان انسان خوشی میبخشد.
هم از نسایم لطفت مشام را تعطیر
هم از روایح خلقت قلوب را ترویح
هوش مصنوعی: تو با لطافتهای خود بوی خوش را به مشام میرسانی و با زیباییهای آفرینش، دلها را آرامش میبخشی.
بود ز پرتو رایت به رشک نار کلیم
بود زنکهت لطفت به شرم باد مسیح
هوش مصنوعی: با نور پرچم تو، کلیم (موسی) به شگفتی افتاده است و لطافت تو باعث شرمندگی باد مسیح میشود.
اگر به بحر بسنجم دل تو محض خطاست
و گر چو ابر بگویم کف تو کذب صریح
هوش مصنوعی: اگر بخواهم عشق و احساساتت را با دریا بسنجیم، کاملاً اشتباه است و اگر به اندازه ابرها درباره لطافت و زیباییات بگویم، کاملاً دروغ گفتهام.
که هست بحر دلت را به بحر صد تفضیل
که هست ابر کفت را به ابر صد ترجیح
هوش مصنوعی: این بیت به تشبیه و مقایسهای عمیق اشاره دارد. شاعر میگوید دل انسان به اندازهای وسیع و عمیق است که نمیتوان آن را با چیز دیگری مقایسه کرد. به همین ترتیب، ابر که نمادی از رحمت و نعمت است، نیز در برابر انبوهی از ابرها برتری دارد. در واقع، این پیوندها نشان میدهد که برخی چیزها از نظر کیفیت و عمق ارزشی بینظیر دارند و نمیتوان آنها را به سادگی با دیگران سنجید.
زبان به وصف تو قاصر بود به وقت ثنا
بیان ز مدح تو عاجز شود به وقت مدیح
هوش مصنوعی: زبان نسبت به وصف و توصیف زیباییها و بزرگیهای تو ناتوان است و نمیتواند حق تو را ادا کند. حتی هنگام ستایش و تمجید از تو نیز کلمات به کمال نمیرسند و نمیتوانند آنطور که شایسته است، تو را مدح کنند.
ترا رواست که انگشت من بفرساید
گه شمردن تهلیل و خواندن تسبیح
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که تو حق داری که انگشت من را فرسوده کنی، در حالی که مشغول شمردن ذکرهای خاص و خواندن دعاهای روزانه هستم.
دگر چه گویم بی یاری قلم تاریخ
نه سجه ی که به آسانیش دهم تصحیح
هوش مصنوعی: دیگر چه بگویم، وقتی که بییار هستم؟ ثبت تاریخ هم مثل خطا نیست که به راحتی بتوانم آن را اصلاح کنم.
دگر گرفتم کز تکمه ی گریبان هم
ادای ذکر درست است و استخاره صحیح
هوش مصنوعی: من فهمیدم که حتی عوض کردن دکمههای گریبان هم میتواند نشانهای از یادآوری صحیح ذکرها باشد و به نتیجهگیری درست در انتخابها کمک کند.
تو خود بگوی که من هر زمان چه سان بر خلق
خجل بمانم از این کار زشت و فعل قبیح
هوش مصنوعی: تو خود بگو چه طور من همیشه به خاطر این کار زشت و عمل ناپسند، جلوی مردم شرمنده میشوم.
غرض ز گفتن این دلپذیر قطعه که هست
به کام هر کس شیرین و دلنشین و ملیح
هوش مصنوعی: هدف از بیان این جمله این است که این قطعه زیبا و دلپذیر است و برای هر کسی خوشایند و لذت بخش به نظر میرسد.
صریح مطلب من شد عیان که می گویند
کنایه در بر داناست ابلغ التصریح
هوش مصنوعی: مطلب من به وضوح آشکار شد که اگر بخواهند به طور غیرمستقیم صحبت کنند، بیان مستقیم آن از کلام غیرمستقیم تاثیرگذارتر است.