شمارهٔ ۹۶
آن دل آرام که دل آینه دار رخ اوست
دوستش دارم و داند که ورا دارم دوست
مرغ دل صید شد از تیر نگاهش زیرا
آن کمانکش مژه اش تیر و کمانش ابروست
چشم مست سیهش رهزن هوش و خرد است
دام دلها شکن طره ی آن مشکین موست
بر لب جوی فرحزاست بسی بزم طرب
تا که آن سرو سهی سایه فکن بر لب جوست
نکنم رو بسوی کعبه و بتخانه و دیر
هر کجا دوست در آنجاست مرا رو سوی اوست
سوز دل رفع نگردد ز مداوای طبیب
وصل یار است که بیماری دل را داروست
بگزین یار خوش آواز و نکو چهره (سحاب)
ز آنکه قوت دلت آواز خوش و روی نکوست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن دل آرام که دل آینه دار رخ اوست
دوستش دارم و داند که ورا دارم دوست
هوش مصنوعی: من دل آرامی را دوست دارم که چهرهاش مانند آینه است و او نیز میداند که من چقدر به او علاقهمندم.
مرغ دل صید شد از تیر نگاهش زیرا
آن کمانکش مژه اش تیر و کمانش ابروست
هوش مصنوعی: دل من گرفتار نگاه او شد، چرا که مژههای او همچون تیر و ابرویش به منزله کمان است که با آن مرا صید کرده است.
چشم مست سیهش رهزن هوش و خرد است
دام دلها شکن طره ی آن مشکین موست
هوش مصنوعی: چشمهای زیبا و فریبندهاش عقل و هوش را در میبرد و دلها را اسیر میکند. زیبایی و حالت موی سیاهش مانند دام بزرگی است که دلها را به بند میکشد.
بر لب جوی فرحزاست بسی بزم طرب
تا که آن سرو سهی سایه فکن بر لب جوست
هوش مصنوعی: در کنار جوی، شادی و سرور زیادی وجود دارد و جشن و شادی برپاست؛ زیرا آن درخت بلند و زیبا سایهاش را بر کنار جوی انداخته است.
نکنم رو بسوی کعبه و بتخانه و دیر
هر کجا دوست در آنجاست مرا رو سوی اوست
هوش مصنوعی: من به سوی کعبه یا بتخانه یا کلیسا نگاه نمیکنم، بلکه هر جا که دوست باشد، من رو به سوی او دارم.
سوز دل رفع نگردد ز مداوای طبیب
وصل یار است که بیماری دل را داروست
هوش مصنوعی: رنج و درد دل با درمان پزشک برطرف نمیشود، تنها نزدیکی و وصل معشوق است که میتواند به درد دل آرامش بخشد.
بگزین یار خوش آواز و نکو چهره (سحاب)
ز آنکه قوت دلت آواز خوش و روی نکوست
هوش مصنوعی: یار خوش صدا و زیبا را انتخاب کن، زیرا دل قوی تو به صدای دلنشین و چهره زیبا وابسته است.