گنجور

شمارهٔ ۹۳

آنرا که زهجر دردناک است
یا چاره وصال یا هلاک است
از چشم و دلم در آب و آتش
چشمم سمک و دلم سماک است
دامان کشیم ز دست و آنگاه
دستی که چو دامن تو پاک است
آهست اگر طبیب دلها
بیچاره دلی که دردناک است
در باغ بهشت بس شجرهاست
اما نه به خاصیت چو تاک است
آن مه به (سحاب) ما بود دوست
از خصمی آسمان چه باک است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنرا که زهجر دردناک است
یا چاره وصال یا هلاک است
هوش مصنوعی: کسی که از دوری معشوق رنج می‌برد، یا باید به وصال او برسد و رنجش پایان یابد، یا اینکه این درد به هلاکت و فنا منتهی می‌شود.
از چشم و دلم در آب و آتش
چشمم سمک و دلم سماک است
هوش مصنوعی: از چشمانم و دلم در وضعیت‌های سخت و پرخطر قرار دارم. چشمانم سمک (نوعی ماهی سمج) و دلم سماک (ستاره‌ای درخشان) است.
دامان کشیم ز دست و آنگاه
دستی که چو دامن تو پاک است
هوش مصنوعی: دست‌هایمان را از شکار علم و دانش می‌گیریم و سپس دستی را به خدمت می‌گیریم که همانند دامن تو، پاک و بی‌آلایش است.
آهست اگر طبیب دلها
بیچاره دلی که دردناک است
هوش مصنوعی: اگر طبیب دل‌ها به آرامی بیاید، دلی که دردمند است، در رنج و درد خود بیشتر احساس می‌کند.
در باغ بهشت بس شجرهاست
اما نه به خاصیت چو تاک است
هوش مصنوعی: در باغ بهشت درختان زیادی وجود دارد، اما هیچ کدام به اندازه‌ی تاک‌ انگور خاصیت و ارزش ندارند.
آن مه به (سحاب) ما بود دوست
از خصمی آسمان چه باک است
هوش مصنوعی: دوست ما مانند ماه در دل ابرهاست؛ از دشمنان آسمان چه ترسی داریم؟