گنجور

شمارهٔ ۸۸

جان کیست ندانم که در این شهر برایت
ناکرده فدای همه جان‌ها به فدایت
حسنت ز حد افزون شد و غیرت نگذارد
کز چشم بد خلق سپارم به خدایت
تأثیر دعایش سبب ترک جفا شد
ای کاش نبودی اثری ای دل به دعایت
با این که بود جای تو دایم به دل من
هر لحظه ندانم که به جویم زکجایت
از ترک جفایت ستمی تازه مراد است
اکنون که گرفته است دلم خو به جفایت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جان کیست ندانم که در این شهر برایت
ناکرده فدای همه جان‌ها به فدایت
هوش مصنوعی: نمی‌دانم در این شهر چه کسی را جان می‌دانند، اما برای تو حاضر هستم جانم را فدای همه جان‌ها کنم.
حسنت ز حد افزون شد و غیرت نگذارد
کز چشم بد خلق سپارم به خدایت
هوش مصنوعی: زیبایی تو فراتر از حد تصور است و غیرتم اجازه نمی‌دهد که نگاهی بد به تو بیفکنند و تو را به دست غیبت بدخواهان بسپارم.
تأثیر دعایش سبب ترک جفا شد
ای کاش نبودی اثری ای دل به دعایت
هوش مصنوعی: دعای تو باعث شد که ظلم و آزار کمتر شود، اما ای کاش تأثیر دعایت روی دل من وجود نداشت.
با این که بود جای تو دایم به دل من
هر لحظه ندانم که به جویم زکجایت
هوش مصنوعی: علیرغم اینکه همواره در دل من جای داری، هر لحظه نمی‌دانم باید از کجا تو را جستجو کنم.
از ترک جفایت ستمی تازه مراد است
اکنون که گرفته است دلم خو به جفایت
هوش مصنوعی: به خاطر بی‌وفایی‌ات اکنون به من آسیب تازه‌ای رسانده‌ای، در حالی که دلم به عادت کرده است به این ظلم و ستم تو.