شمارهٔ ۶۴
مدعی بی تو در بلای من است
دور گردون به مدعای من است
چون در افتد بکار من گرهی
تا لب او گره گشای من است
همه خلق آگهند و من به گمان
کآگه از حال من خدای من است
چون بمقصد رسم که در ره عشق؟
دل گمراه رهنمای من است
هر جفا پیشه با وفاست اگر
بیوفا یار بی وفای من است
هر زمان درد عشقم افزون باد
که مرا درد من دوای من است
دادمش دل منش بدست و، کشم
هر چه از دست او سزای من است
آنچه آخر (سحاب) شد کوتاه
از سر کوی دوست پای من است
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مدعی بی تو در بلای من است
دور گردون به مدعای من است
هوش مصنوعی: مدعی در درد و رنج من بدون تو است و دنیای پیرامون به ادعای من وابسته است.
چون در افتد بکار من گرهی
تا لب او گره گشای من است
هوش مصنوعی: وقتی که کار من به دشواری میافتد، کسی که میتواند مشکل مرا حل کند همان لبهای او هستند.
همه خلق آگهند و من به گمان
کآگه از حال من خدای من است
هوش مصنوعی: همه مردم از وضعیت و حال من باخبر هستند، اما من به گمان خودم، فقط خداوند از حال من آگاه است.
چون بمقصد رسم که در ره عشق؟
دل گمراه رهنمای من است
هوش مصنوعی: وقتی به سوی هدفی در عشق میروم، دل گمراه من راهنمای من است.
هر جفا پیشه با وفاست اگر
بیوفا یار بی وفای من است
هوش مصنوعی: هر کسی که با بیوفایی رفتار کند، در حقیقت وفاداری نشان میدهد، چون همدم بیوفای من خود وفاداری ندارد.
هر زمان درد عشقم افزون باد
که مرا درد من دوای من است
هوش مصنوعی: هر لحظه که درد عشق من بیشتر شود، خوشحال میشوم؛ زیرا همین درد من برای من مانند درمانی است.
دادمش دل منش بدست و، کشم
هر چه از دست او سزای من است
هوش مصنوعی: من دل خود را به او سپردم و هر چیزی را که از جانب او برای من پیش میآید، میپذیرم.
آنچه آخر (سحاب) شد کوتاه
از سر کوی دوست پای من است
هوش مصنوعی: آنچه در نهایت از باران به زمین میافتد، به یادِ دوست من را هم راهی میکند.